پنجشنبه، تیر ۲۲، ۱۳۹۱

مشایی جالب و جالب تر

اولین بار حدود سه سال قبل بود که در مورد آقای مشایی نوشتم و اشاره کردم که این شخصیت دولت خرافات حرفهای جالب و شبه مدرن می زند و اظهار تعجب کردم که چرا این حرفها که بنیاد فکری روحانیت حاکم را تهدید می کند مورد انتقاد  قرار نمی گیرد . امروزه البته حرف از انتقاد از ایشان گذشته تا آنجا که در جایی دیدم صحبت از اعلام ارتداد ایشان به میان آمده است . معلوم است که منتقدین ایشان در حکومت در برابرش کم آورده اند که ترجیح می دهند او مرتد شناخته شود .

    صحبت اخیر ایشان در جمع سفرای چند کشور ، آنجا که صحبت از زمان تشکیل خانواده جهانی می کند ، دوباره مورد انتقاد ناشیانه قرار گرفته است . تقریبا همزمان با این سخنان ، رئیس ایشان آقای احمدی نژاد هم در جمعی دیگر صحبت از لزوم بیداری همه انسانها کرده است . ظاهرا دولت آقای احمدی نژاد ، که بهتر است دست نشانده ولی فقیه نامیده شود ،  متوجه شده است که با این وضعیت که بسیاری خاموش شده هستند و فقط دستگاه اختصاصی ولایت حکم میراند ، نمیشود کشور اداره کرد . از طرفی  چون در سایه ولی فقیه رشد کرده اند و ملزم به اطاعت از او هستند میدانند که نمیشود در این حکومت گفت که بالای چشم ولی فقیه ابروست ، بنابراین شروع کرده اند به یک سری کلی گوییهایی که اصلا با ادبیات ولایت فقیه سنخیت ندارد .

    در این میان پاسداران فرهنگی ولایت فقیه هم بسیار کم مایه تر از آنند که بتوانند پاسخ قانع کننده به این ادبیات بدهند . و در انتقاد از او کاری که می کنند بیشتر به خود زنی شبیه است و بهمین دلیل هم حکم ارتداد را ترجیح میدهند .  در واقع آقای مشایی حرفهای خود را طوری انتخاب کرده که از طریق منطقی نتوان بر آن خرده گرفت ولی چون کلماتی مانند اسلام و ولی فقیه در آن استفاده نشده به مزاج ولایتیها نمی سازد . او از تقدیر الهی در مورد نزدیک شدن انسانها به یکدیگر سخن می راند ، نه از جمع شدن زیر سایه ولایت . منتقدین نادانش سخنان او در رابطه با لزوم احساس قرابت بین همه انسانها را به بهانه وجود منحرفین در بین انسانها به تمسخر می گیرند . ولایتیها آنچنان خود را ذوب در ولایت می بینند که فراموش کرده اند ولی فقیه شان به بهانه خدایی بودن ولایت پیدا کرده و بیاد نمی آورند که در مکتبی هم که ولایت را بر قامت آن بریده اند همه انسانها از همان خدایند .

   برای ایرانیان باور کردن حرفهای زیبای آقای مشایی وابسته به رژیم حاکم بسیار غیر محتمل است ، همانطور که حرفهای بعضا قشنگ اقای احمدی نژاد در میان حرفهای ولایت زده او گم میشود . چنانچه این آقایان صداقت داشته باشند و مایل باشند کسی به حرفهایشان توجه کند یک راه بیشتر ندارند . و آن اینست که مطمئن باشند در داخل این جمع مزور و مکار راه به جایی نخواهند برد و در نهایت در صورت اصرار بر این روش قربانی ولی فقیه خواهند شد . چنانچه نجات خود و دیگران را می خواهند بهترین انتخاب برای آنان اعلام صریح جدایی خود از حکومت در یک موقعیت حساب شده است توام با افشاگری گسترده در رابطه با تخلفات و جنایاتی که ولایت فقیه مرتکب شد تا کسانی مانند خود اینان  را در استخدام ولایت درآورد . چنین فرصتی را در شرایط موجود می توان فراهم کرد ولی تاخیر در اقدام منجر به یکی دیگر از فرصت سوزیهای رایج خواهد شد .  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر