شنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۸

استعفا بهترین گزینه خامنه ای

اوضاع سیاسی ایران در حالتی قرار گرفته است که دیر یا زود آقای خامنه ای هم مجبور میشود مانند آقای خمینی جام زهر را تناول فرماید . آقای خمینی هم گوش شنوایی برای هشدارهای آگاهان و دلسوزان نداشتند و تحت تاثیر القائات نادانان تا آنجا پیش رفت تا به بن بست رسید و ناچارا به زهر متوسل شد . آقای خامنه ای هم که با مخالفت اکثریت مردم ایران روبروست و وجهه داخلی او کاملا ویران شده است ، در حال حاضر با فشار روز افزون خارجی هم مواجه میباشد . بنظر میرسد دستگاه حکومت برای خارج شدن از بن بست داخلی بدنبال برانگیختن بحرانهای خارجی بیشتر میباشد . غافل از اینکه ایرانیان که آثار بحرانهای خارجی پیشین ، از جمله جنگ 8 ساله را در ایجاد دیکتاتوری ظالمانه تجربه کرده اند ، دیگر در چنین دامی نخواهند افتاد و دفع شر دیکتاتوری را در هر شرایطی در اولویت قرار خواهند داد . از طرفی بازیگران صحنه بین المللی نیز که همیشه سعی میکنند از آب گل آلود ماهی بگیرند ، بسیار زیرک تر از کسی عمل میکنند که نمیتواند به مردم خودش اعتماد کند . آنان با سوء استفاده از شرائطی که دیکتاتوری داخل ایران برایشان آماده کرده به بهترین وجه منافع خود را تامین کرده و میکنند . ولی از آنجا که شکم جهانخواران سیری ندارد ، و در کنار آن وجهه بین المللی هم برای خود قائل هستند ، بصورتی زیرکانه این نادانان قدرت طلب را تا لبه پرتگاه همراهی میکنند .
اکنون برای اولین بار آژانس بین المللی اتمی احتمال ساخت بمب اتمی توسط ایران را پیش کشیده است. و مردم دنیا هم دیگر به تکذیب های آقای خامنه ای توجهی نمیکنند ، بخصوص با آن فتاوایی که ایشان در مورد " دروغ مصلحتی " انشاء فرموده اند . بنا براین بسیار محتمل است که اجانب در صدد ایجاد زمینه مناسب برای ویران کردن کلیه زیر ساختهای اقتصادی ما هستند که کمترین نتیجه اش برای آنان رونق صادرات و توسعه صنایع نظامی شان میباشد . چنین اقدامی تا آنجا پیش خواهد رفت تا آقای خامنه ای هم مانند سلف خودش جام زهر خارجی را سر بکشد و ملت ایران هم برای سالیان دراز در بدبختی غوطه ور شوند .


همه ی این خطرها فقط بخاطر اینست که سرنوشت ما ایرانیان در دست گروهی نا اهل و ساده لوح قرار گرفته که نفوذ اجنبیان در ارگانها یشان کشور را به مهلکه میفرستد . اگر ایران را دولتی عاقل و منبعث از اراده ی مستقیم ملت اداره کند ، چه لزومی دارد که اینگونه خود را در معرض مطامع جهانخوران قرار دهد و بجای پرداختن به رفع مشکلات داخلی ، با راه انداختن مسابقات تسلیحاتی در منطقه ، آب به آسیاب جهانخواران بریزد ؟!
حال اگر کور سویی از عقل در آقای خامنه ای و اطرافیانش باشد ، یک گزینه در پیش روی دارند . و آن تسلیم شدن به خواست ملت و روشنفکران داخلی است تا لااقل زهر ایرانی نوش کنند بجای زهر خارجی . چرا که پیدا کردن پاد زهر داخلی هم برای آنان میتواند میسر گردد . در آستانه تشکیل جلسه مجلس خبرگانشان بار دیگر به ایشان توصیه میشود موقعیت را غنیمت شمرده و استعفای خود را تسلیم تا راه برای حرکت بسوی عقلانیت باز شود .

دوشنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۸۸

درس جنبش از 22 بهمن

در مطلب قبلی با عنوان " سرهنگش را هم نمیذارند ! " که گزارشگونه ای بود از مشاهدات خودم تا ظهر روز 22 بهمن از یکی از بزرگراههای ورودی به میدان آزادی و داخل میدان ، اشاره کردم که این راهپیمایی از بی رمقترین و در عین حال پرمعنی ترین در تاریخ 22 بهمن های پس از انقلاب بود . بی رمقترین برای اینکه هیچ شور و هیجانی در هیچکس نه هواداران رژیم و نه جنبشی ها مشاهده نمیشد . هواداران رژیم جز در محدوده ی اختصاصی جلو جایگاه ، خود را در اقلیت کامل میدیدند و نگاههای مردم و سکوتشان در مقابل شعارهای پخش شده ، زمینه ی ابراز وجود فعال را از آنان سلب کرده بود . و مخالفین هم که زمینه ی ارتباط با همدیگر را ایجاد نکرده بودند ، به حالتی تقریبا مایوس ، با مشاهده ی اوضاع ، محل را ترک میکردند . چرا که با وجود کودکان و سالخوردگان در جلو جایگاه محصور به حصارهای بلند آهنین ، و وجود گاردهای مجهز در داخل حصار که از پشتیبانی سپاه حاضر در جایگاههای اطراف میدان نیز برخوردار بودند ، اجرای برنامه ی مورد نظر خود را غیر ممکن میدیدند ، علت خالی بودن میدان آزادی همین بود که هواداران رژیم بسیار کم بودند و هواداران جنبش سبز هم با مشاهده ی اوضاع بلا فاصله محل را ترک می کردند . بهمین جهت جمعیت عابر در مسیرهای ورودی به میدان بسیار بیشتر از جمعیت داخل میدان بود . پر معنی تر از اینجهت که ملت متوجه گردید که باید طرحی دیگر انداخت . البته همه متوجه شدند که هرجا جنبش سبز امکان ارتباط با هم یافتند دلیرانه در مقابل مزدوران ایستادگی کردند و رژیم هم در مقابله با آنان ثابت کرد که بویی از انسانیت نبرده است .

حال وظیفه جنبش آزادیخواه ایران اینست که با مورد نظر قرار دادن آنچه در نمایش انتخابات و پیامدهای آن تجربه شد ، حرکتهای آینده ی خود را طوری برنامه ریزی نمایند که حرکات و اقداماتشان تحت تاثیر عواملی که اداره اش را خود بدست ندارند قرار نگیرد . بنا براین لازم است تمام صاحبان اندیشه ، بدون اینکه همدیگر را مسئول عدم هماهنگیها معرفی کنند ، با پیشنهادات سازنده ی خود ،راه وصول آزادی ملت را هموار نمایند . موارد زیر را میتوان به عنوان حاصل دروس آنچه تا کنون بر جنبش گذشته است معرفی کرد :
1 - انسجام و هماهنگی لازمه ی هرگونه اقدام موفقیت آمیز میباشد که باید در راس همه ی اقدامات قرار گیرد .
2 – ایجاد تشکلی کار آمد که منعکس کننده ی افکار و آراء اکثریت آزادیخواهان باشد سالهاست که در بین بسیاری از مخالفین رژیم مطرح بوده لکن به دلایل مختلف تا کنون اقدام جدی در عملی نمودن آن انجام نگرفته است . تاخیر بیشتر در این زمینه میتواند موجب ایراد لطمه به جنبش گردد .


3 – شاید یکی از مهمترین عوامل مانع ایجاد چنین تشکل تا قبل از انتخابات اخیر ، عدم اطمینان از استقبال گسترده ی اقشار مردم بوده است . حال که چنین تردیدی منتفی گردیده و اقشار مختلف مردم به لزوم ایجاد تغییرات اساسی در روش اداره کشور ایمان دارند ، ضرورت اهتمام کامل در این زمینه بر کسی پوشیده نمانده است .
4 – یکی از مهمترین تحولات بعمل آمده پس از انتخابات اخیر اینست که برای اکثر قریب به اتفاق اصلاح طلبان داخل حاکمیت نیز ثابت شده است که این


سیستم موجود دیگر قابل بقا نیست و وجودش حاصلی ندارد جز اینکه کشور را دربست تحویل بیگانگان دهد و یا با باج دهی به دیگران ملت را بیش از پیش بیچاره و گرفتار انواع مصائب نماید .
5 – برای اصلاح طلبانی چون آقایان میرحسین موسوی و کروبی ضروریست که همانگونه که آزادیخواهان خارج از حاکمیت ، مقاومت آنان را ستودند و


نشان دادند که حاضرند کوتاهیهای آنان در گذشته ونقشی را که خود این آقایان در تحکیم دیکتاتوری موجود داشته اند بر آنان ببخشند ، آنان هم با اذعان بر اشتباهات خود ، صف خود را بطور کامل از حاکمیت جبار متمایز و آمادگی خود را برای ایجاد هماهنگی بین تمام آزادیخواهان اعلام نمایند .
6 – یکی از نکاتی که همه ی انقلابیون سال 57 باید مورد توجه قرار دهند اعلام عمومی این حقیقت است که گذشته از اشتباهات اولیه در آستانه ی انقلاب ، بزرگترین انحراف زمانی اتفاق افتاد که اولین رئیس جمهور منتخب مردم به ناحق برکنار گردید . و اینکه هر گونه اطلاعات از زد و بندهای خارجی با باندهای داخلی در برکناری او را در اختیار مردم قرار دهند تا مخصوصا درسی شود برای نسل جدید که از این پس اجانب نتوانند با کمک گمراهان داخلی مردم را از برکات رهبران ملی و دلسوزان کشور ، همانند آنچه در مورد امیرکبیرها ، مصدق ها و بنی صدرها اتفاق افتاد ، محروم نمایند که با حاکم کردن نا اهلان و استقرار دیکتاتوری ثروتهای ملی و حاصل دسترنج ملت نسیب جهانخواران گردد . چنین اقدامی جوانان کشور را در دستیابی به حقوق خود مصمم تر خواهد کرد .
7 _ لازم است فعالان سیاسی دارای تشکل در داخل کشور هر چه سریعتر بطور رسمی از حاکمیت بخواهند لااقل به انتخاب خودشان یک روز را جهت آنچه در ماده بیست و هفتم قانون اساسی مورد ادعای خودشان ، حق مردم برای راهپیمایی و اعلام نارضایتی خود از اوضاع جاری عنوان شده اعلام نمایند تا سیه روی شود آنکه در اوغش باشد . برای این منظور مهلتی چند ماهه برای رژیم مشخص کنند تا در صورت استنکاف ، خود در اینمورد تصمیم بگیرند .
8 – در تکمیل پیشنهاداتم در راستای ایجاد هماهنگی بین گروههای سیاسی وحرکت در مسیر حاکمیت ملت ، مایلم به مطلبی اشاره کنم که چندی قبل با عنوان : " طرح ها و پیشنهادها برای نجات ایران " ارائه دادم که هنوز هم میتواند مبنایی برای ایجاد هماهنگی بین آزادیخواهان قرار گیرد . بدیهی است با هماهنگی آزادیخواهان در داخل و خارج از کشور ، اراده ی مردم هم مستحکم تر و اجرای مقاومت های مدنی جهت نیل به آزادی آسان تر میگردد .

جمعه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۸

سرهنگش را هم نمیذارند!


اولین چیزی که در فاصله دو سه کیلومتری از میدان آزادی جلب نظر کرد صف اتوبوسهایی بود که افراد خاصی را در میدان تخلیه کرده بودند . پس از یک کیلومتر راه رفتن در بزرگراهی که از شب قبل توسط حکومت نظامی مسدود بوده و در یک کیلومتری میدان ، صفی از مردم در عرض بزرگراه دیده میشدند که برای تازه رسیده ها چنین بنظر میرسید که تا آنجا از مردم پر شده است . نزدیک که شدم با دیوار آهنی مواجه شدم که پشت آن سربازان قرار گرفته و جلو ورود مردم را گرفته اند . سرباز اعلام میکرد که فقط با کارت شاهد و یا جانباز میشود وارد شد . از سربازی شنیدم که به دیگری گفت : " فلانی برو بپرس با کارت نظامی بازنشسته میتونند برند " که جواب داد : " نه بابا پرسیدم ، سرهنگش را هم نمیذارند !" مجبور شدم فاصله زیادی را برگردم تا از پل عابر پیاده به سمت دیگر بزرگراه به سمت میدان بروم . گروه کوچکی که بیشترشان را زنان و کودکان تشکیل میداد با تجهیزات کامل بلند گویی در حرکت بودند که مشخص بود از یکی از مبادی رسمی راهپیمایی حرکت کرده بودند و انبوهی از مردم هم که انفرادی و یا خانوادگی نیمی به سمت میدان و نیمی در برگشت از میدان . اینکه عده ای در حال برگشت بودند تعجب آور بود . در داخل میدان عده ای در بلندیهای اطراف میدان نشسته بودند که گویی به پیک نیک آمده اند . تازه واردین که عزم داخل میدان میکردند با دیوارهای آهنین اطراف میدان روبرو میشدند که با شاخه های درخت پوشانده شده بودند و در هر قدم یک پلیس گمارده شده بود که از ایستادن مردم روی سکوی نرده ها ونگاه به داخل جلو گیری میکردند و همه را به دروازه ی باریکی که برای ورود و خروج گذاشته بودند راهنمایی میکردند که چون عده ای هم داشتند خارج میشدند موجب ازدحام شده بود . تعجب من از خروج عده ای از میدان و مراجعت به منزل زمانی رفع شد که گشتی در میدان زدم و دیدم گوشه ای از میدان روبروی جایگاه مخصوص هم با نرده های زخیم و بلند آهنین جدا شده و پلیس در پایین و بالای آن صف کشیده و اجازه دخول به کسی نمیدهند . و داخل این محوطه هم با عده ای که اکثرا زنان و مردان سالخورده و کودکان بودند پر شده بود . آن عده از طرفداران جنبش سبز که به تصور جلو گیری از سخنرانی احمدی نژاد خود را به میدان رسانده بودند و میرساندند با مشاهده این وضع متوجه میشدند که با کوچکترین حرکت ، آنهم بدون سازماندهی خاص ، جان تعدادی پیر مرد و زن وکودک به خطر می افتد . لذا ترجیح میدادند میدان را رها کنند و برگردند . گرداننده مراسم رسمی هم آمدن آقای احمدی نژاد را نوید میداد که با هیچ عکس العملی روبرو نمیشد . با اعلام آمدن آقا ، صدای مختصری از شعار مستقبلین توام با چندین سوت معنا دار بلند شد و ایشان شروع به سخن پراکنی کردند بدون اینکه کسی به حرفهای او توجهی کند . از میدان که خارج شده بودم زمانی بود که از بلند گوهای بیشمار تعبیه شده تا چند کیلومتری میدان این حرف احمدی نژاد شنیده شد که میگفت ما چندتا موش و یک کرم و چند تا سوسک را به فضا فرستاده ایم . با شنیدن صدای خنده مسخره آمیز چند جوان نگاهی به عقب کردم دیدم سه چهارتا از بچه های ظاهرا بسیجی بودند که به نظر میرسید از اطراف جنوب شهر آمده بودند و یکی به مسخره میگفت : " افتخارش اینست که سوسک به هوا فرستاده ! لااقل آدم میفرستاد ! " . در نقاطی از طول مسیر افرادی را با بلند گو و تجهیزات گذاشته بودند که آواز میخواندند و عده های کوچکی اطرافشان ایستاده بودند . یکی را هم دیدم که از بلند گو شعار میداد ولی کسی جواب نمیداد . یکبار با حد اکثر قدرت خود شعار مرگ بر آمریکا داد که با کمال تعجب کسی او را همراهی نمیکرد . در این میان یکی از سه جوانی که کمی دورتر در حرکت بودند به حالتی کنایه ای فریاد زد " مرگ بر موسوی " که آقای بلند گو بدست با حالتی متعجبانه گفت " آقا ؟! " که آن جوان دوباره با همان حالت گفت " مرگ بر کروبی " . مردم در حال گذر هم گویی هیچ چیز از کسی نمیشنوند بدون کوچکترین عکس العمل به راه خود ادامه میدادند .
گزارشگر اخبار ساعت دو رادیو رژیم می گفت " با اینکه قرار بود راهپیمایی راس ساعت نه ونیم شروع شود ، مردم از ساعت شش و نیم به خیابانها آمده بودند . آری ظاهرا ساعت شش و نیم افراد مستقر در داخل محوطه جلو جایگاه را با اتو بوس آورده بودند و گروههای طرفداران جنبش سبز هم از ساعت هفت و هشت به قصد پر کردن میدان آمده بودند که با مشاهده اوضاع و وجود سالخوردگان و کودکان در میدان ، محل را ترک میکردند . از محلهای رسمی اعلام شده هم در ساعت مقرر گروههای بسیار کوچکی با ساز و برگ پر طنین براه می افتادند که شعارهای دیکته شده ی خود را میدادند بدون اینکه مردم پاسخی به آنان بدهند . با توجه به آنچه تا ظهر امروز من دیدم ، فکر میکنم این راهپیمایی از بی رمق ترین ودر عین حال پر معنی ترین راهپیمایی تاریخ 22بهمن بوده

چهارشنبه، بهمن ۲۱، ۱۳۸۸

نکات جدید جنبش سبز در 22بهمن

با توجه به اطلاعات جدید ، علاوه بر نکاتی که قبلا مطرح گردید مطالب زیر نیز قابل توجه میباشند :

1-با توجه به اعلان پلیس راهور تهران تردد خودرو از ساعت 12 شب 22 بهمن در اطراف میدان آزادی حتی برای خودروهای پلیس هم ممنوع است . این میتواند به این معنا باشد که منطقه آزادی از شب قبل در محاصره نیروهای سپاه خواهد بود تا افراد و تجهیزات مورد نظر خود را در این منطقه مستقر کنند . پس کسانی که میخواهند اول صبح 22بهمن خود را به میدان برسانند باید دقت کنند تا قبل از مراسم رسمی نشانه های سبز با خود نداشته باشند تا با برخورد نیروهای حکومت مواجه نشوند .ولی در صورت امکان داخل میدان شوند .
2-سایر سبزها سعی کنند همزمان با شروع رسمی راهپیمایی از مبدا و در طول مسیرهای مختلف به هم بپیوندند و بدون هر گونه شعار و با سکوت خود را به محل تجمع برسانند و سعی کنند به جایگاه سخنرانی نزدیک تا حتی الامکان فقط نظرات منطبق با جنبش آزادیخواه ملت ایران بگوش برسد .
3-با توجه باینکه در روز 22بهمن اقدامات سرکوبگرانه رژیم قابل پیش بینی نیست ، اگر چه در حضور خبرنگاران خارجی و نمایندگان رسمی سایر کشورها در مراسم قادر به انجام حرکات نابخردانه نیستند ، سر دادن ندای آزادی در راس ساعت 10 شب از اهمیت بسیار برخوردار است و باید هرچه پرطنین تر انجام شود . چنانچه رژیم هم از طرفدارانش خواست در همان ساعت الله اکبر بگویند ، سبزها یکساعت بعد اقدام کنند .

4-با توجه به رفتار های نابخردانه سیاسی رژیم که ناشی از نفوذ سرویسهای جاسوسی اجانب در بالاترین مراکز تصمیم گیریهایشان میباشد ، در صورتیکه جنبش آزادیخواه ایران نتواند زمام امور کشور را به مسیر منطقی برگرداند ، بیم آن میرود که زمینه برای اقدامات ویرانگر جهانخواران علیه کشور بزودی فراهم شود و همانطور که صدامیان و طالبان بهانه اشغال عراق و افغانستان شدند ، حکومت ولایت فقیه نادان هم زمینه ی ویرانی و بدبختی بیشتر ما ایرانیان را فراهم نماید . جهانخواران هیچوقت مایل نخواهند بود که حکومت مردمی در کشورهایی مانند ایران بر قرار شود لذا سعی میکنند قبل از تسلط کامل مردم بر امور خود ، راه خود را هموار سازند . اینست که حرکت ملت ایران در این 22 بهمن بسیار سرنوشت ساز است . اگر تفوق قدرت آزادیخواهان بر دیکتاتورها به رخ مردم دنیا کشیده نشود ، عواقب وخیمی میتواند در انتظار ما باشد . پس ملت ایران در صفوف فشرده پیش بسوی آزادی .