یکشنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۸۷

مانیفست تنهایی آقایان گنجی و نوری علا

حدود سه سال پیش بود که مطلبی با عنوان" گنجی تنهاست" در همین وبلاگ نوشتم و آن زمانی بود که او یکه و تنها با اعتصاب غذای خود با رژیم دست و پنجه نرم می کرد. در آن زمان هم تقریبا همه ی اطرافیان و یاران قدیمی اش با روش او مخالفت می کردند. بالاخره او از آن ماجرا زنده خارج شد و بعد جلای وطن کرد و به جای زندان ایران،غربت را برگزید. چرایی و چگونگی خروجش و اقامتش در غرب به خود او مربوط است و شاید درست نباشد دیگران در این خصوص انتظار توضیح از او داشته باشند، چراکه زمانیکه او در زندانهای ایران با مرگ دست و پنجه نرم می کرد هیچکس دیده نشد که بطور جدی از کسانیکه او را در بند کشیده بودند توضیح بخواهد. آنچه موجب شد دوباره مطلبی در مورد او بنویسم مقاله ی اخیر جمعه گردیهای آقای نوری علا تحت عنوان" مانیفست درماندگی " بود در رابطه با مصاحبه ی آقای گنجی با رادیو فردا و نظر وی در خصوص اپوزسیون خارج از کشور. در این مقاله ضمن نقد نظر آقای گنجی در خصوص اپوزسیون،بگونه ای نامهربانانه مطالب نیشداری هم نثار ایشان کرده بودند که مرا وادار کرد به دنبال آن مصاحبه بگردم و آنرا بخوانم. مطالب آقای نوری علا که منعکس کننده ی نقصی بزرگ در بدنه ی گروههای مختلف اپوزسیون می باشد مرا وادار کرد این گاه نامه وبلاگ را که فصلی را در سکوت گذرانده و شاید آثار فیلتر تزریقی آنرا به خواب طولانی برده بود، دوباره بیدار و خود را نیز لحظه ای از تنهایی خارج کنم. ایرادی که آقای نوری علا به اظهارات آقای گنجی مبنی بر انکار وجود اپوزسیون گرفته اند از آن جهت که آقای گنجی به آثار سیاسی-روانی آن بر مردم ایران توجهی نکرده و اینکه ممکن است چنین اظهاراتی مورد سوءاستفاده ی قدرتهای خارجی هم قرار گیرد،کاملا وارد می باشد. ولی خود مطالب نیشدار آقای نوری علا هم که متاسفانه گاهی بصورت عکس و یا نوشته در سایت ایشان هم دیده می شود موید همان است که آقای گنجی در خصوص گروههای اپوزسیون گفته اند. مگر زیر سوال بردن صداقت فردی که تا مرز مرگ در راه اظهار آرمانهای خود رفته است، چیزی جز خنثی کردن همه ی کوششهای اوست. و آیا این همان چیزی نیست که ایشان گفته اند ؟ یعنی گروههای اپوزسیون بجای کمک به یکدیگر،همدیگر را خنثی می کنند. همیشه امکان دارد که هر کس در اظهارات خود اشتباهی مرتکب شود، ولی اینکه عادت کرده ایم در نقد یک اشتباه ، کینه ورزانه نقاط ضعف او را ردیف کنیم و تئوری توطئه را در مورد همه مطرح کنیم اشتباهی بس بزرگتر است . خود آقای گنجی هم شاید متوجه بار منفی این گفتارشان شده بودند ولی به قول خودشان خواسته اند بلکه این تلنگری باشد بر بدنه ی این گروهها تا دست از تفرقه و ضدیت با یکدیگر بر دارند و بسوی همراهی با یکدیگر بروند. که البته در مورد آقای نوری علا نتیجه ی معکوس داده است. هر دو مطلب ممکن است نزد خواننده و یا شنونده حق جانبانه بنظر آید ولی هر دو مصداق تنها به قاضی رفتن اند. اینکه رژیم ایران و قدرتهای جهانی که چشم طمع به ایران دوخته اند سعی کنند در داخل اپوزسیون ایران نفوذ کنند امریست بدیهی،ولی موفقیت آنها زمانیست که همه ی اپوزسیون همدیگر را نفوذی حکومت و یا دیگران بدانند. اینکه انتظار داشته باشیم تمام گروههای اپوزسیون یک صدا و بدون هر گونه قید و شرط زیر پرچم واحدی قرار گیرند و شعارهایشان یکی باشد عاقلانه نیست. ولی چرا نتوانند ضمن اعلام و اعمال استقلال فکری خود ، در یک هدف کلی مانند برچیدن بساط دیکتاتوری و ایجاد نظامی مبتنی بر اصول آزادی با هم هماهنگ عمل نکنند؟! تا زمانیکه نتوانیم نوعی هماهنگی بین گروههای اپوزسیون در داخل و خارج ایجاد کنیم،بطوریکه موجب هماهنگی در ایجاد حرکات و اقدامات ملی شود،همین روند جان همه را خواهد گرفت و مستبدان و زیاده خواهان ثمره ی آن را خواهند برد. شاید مجبور باشیم هوشیارانه احتمال وجود نفوذیها را هم در صفوف خود تحمل کنیم ولی تا اثبات محکمه پسند آن همدیگر را متهم نکنیم. چنانچه روند کنونی ادامه پیدا کند همه برای همیشه تنها خواهند ماند و صحنه ی سیاسی ایران جولانگاه قدرت طلبان نادان داخلی و سوداگران جهانخوار خارجی باقی خواهد ماند و زندگی مردم استبداد زده و غافل از آینده ی شوم خود هم روز به روز اسفناک تر می شود. در حالیکه با یک حرکت هماهنگ از سوی اپوزسیون و مردم،نجات ایران امری ممکن خواهد بود. رد پای تئوری توطئه را باید در زمینه های همین عدم هماهنگی جستجو کرد. چرا که تجربه های گذشته هم مردم را به این باور رسانده است که صحنه ی سیاسی ایران هر پنجاه سال یکبار دستخوش تحول می گردد. این بدان معناست که در طول پنجاه سال تقریبا تمام فرزندان انقلاب قبلی خورده و مرده شده اند و تجربه ها هم که زیر تیغ سانسور و جعل و انحراف به نسل جدید منتقل نشده اند . لذا تاریخ همیشه در صحنه ی سیاسی ایران تکرار می شود. آیا می شود این دوره را کوتاه کرد و تا هنوز فرزندانی از انقلاب 57 کوله بار تجربه های این چند سال را به دوش می کشند در بنای آینده ای امیدبخش به نسل جدید یاری دهند؟ آیا فرزندان انقلاب درس تجربه را خوب آموخته اند؟ من هنوز هم راه حلی را که در طرح 12 ماده ای عنوان نموده ام کارساز می دانم. امیدوارم قبل از آنکه بسیار دیر شود خود را از تنهایی رها و با یاری همدیگر کشور را نجات دهیم .

۵ نظر:

  1. aghaye Ganjie bayad tozih bedahad ke che tor dar zendane ewin az wey akse rangi dar halathaye mokhtalef gerfteh shodeh wa be biroon az zendan resideh, ?
    tozih bedahad ke chera wey ra ba wojood in ke goteh bood khamenehi bayad berawad azad gozashtan ?
    wa ?????

    پاسخحذف
  2. man opozition nistam wa li ye iraniam ke aghl dareh, wa in adam koshah ha ro mishnase.

    پاسخحذف
  3. باز هم که توضیح خواسته اند آخر با اینهمه وسیله مدرن عکسبرداری چرا نمیشود از زندان عکس گرفت و بیرون آورد .مگر مثلا عده ای از مجلسیان به ملاقات او نرفتند ؟ نمیدانید که در ایران با کوچکترین رابطه هرکاری میشود کرد؟

    پاسخحذف
  4. آقای گنجی در خارج از کشور باشخصیتهای خارجی مشهوری دیدار و گفتگو داشته ولی شنیده نشد که با ایرانیان صاحب نامی مانند آقایان بنی صدر و سروش در تماس باشد . اگر هدف هماهنگ کردن اپوزسیون در میان باشد فعلا افراد کلیدی و صاحبنظر در مورد ایران امثال این آقایان هستند .در ضمن لازم است آقای گنجی در رابطه با مسایلی مانند فجایع سال 60 و بر کناری رئیس جمهور منتخب مردم و کشتارهای سال 67 و قتلهای زنجیره ای که قاعدتا باید در جریان باشد بیشتر افشاگری کند تا اذهان مردم بازتر شود .

    پاسخحذف
  5. با سلام و درود
    من هم بد جوری از دست بعضی از این اقایان حالم به هم میخوره. برای پیشرفت حنبشی سالم، بعضی ها ترد بشن بهتره، وگرنه داعم و داعم و داعم سنگ می اندازند به چاه و کیه که اونا رو دربیاره. خباثت و پستی و ضعف را ببین که حتا به زبان انگلیسی طرف هم بند میکنیم که ای بی سواد انگلیسی ندان! هستی مزدور کدام سازمان؟! همین اقای نوری علا رفته بود به جلسه ای که در آن مقداری از بودجه ی 75 میلیون دلاری را تقسیم میکردند که کار خوبی هم کرده بود. حالا ایشون نمیتونند تصور کنند که فلان موسسه یا بخش تحقیقاتی فلان دانشگاه به واسطه ی اینکه اقای گنجی را با همان تفکراتی که دارد، مقداری معتبر دانسته و بخاهد از تفکرات او بهره ببرد.
    من هم همش تو فکرم بود که یه چیزی در این مورد بنویسم، ولی امان از...

    از اشنایی با شما خوشحال شدم. تا آشنایی بیشتر

    پاسخحذف