دوشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۸

جنبش سبز در 22 بهمن و پیشنهاد 7 ماده ای

مردم ایران برای رهایی از حکومتی که تمام ارزشهای انسانی را زیر پا گذاشته و دروغ و مکر و حیله را توام با قساوت و شقاوت مبنای رفتار خود در برابر ملت قرار داده است راهی جز مقاومت و تلاش در راستای به تسلیم واداشتن این رژیم ندارد . برای این ملت مانند روز روشن است که ادامه عمر حکومت این آدمکشان و تاراج دهندگان ثروتهای ملی حاصلی جز بدبختی برای آنان و فرزندانشان نخواهد داشت . همچنین بسیار واضح و مبرهن است که کمترین کوتاه آمدن مردم از خواست خودشان که همان آزادی و تشکیل دولتی برخاسته از اراده خود است ، موجب جری تر شدن رژیم در سرکوب بیشتر مردم و تسلیم بیشتر ثروتهای ملی به بیگانگان و جهانخواران خواهد شد . بنابراین بموازات اینکه مردم ایران خود را آماده میکنند تا در روز تاریخی 22 بهمن اراده محکم خود برای کسب آزادی و تضمین استقلال کشور در برابر هر گونه بازیها و توطئه های داخلی و خارجی را به نمایش بگذارند ، رژیم نیز مذبوحانه می کوشد با بلوفهای احمقانه و ایجاد رعب و وحشت ، مردم را در حرکت خود مایوس نماید . هماهنگی مردم در 22 بهمن میتواند حرکتهای سرکوبگرانه حکومت را خنثی و زمینه را برای ابراز اراده ملی فراهم نماید . پیش بینی میشود که حکومت بخواهد مانند روز 13 آبان ، ایادی خود را قبل از تجمع مردم در اطراف جایگاه نمایش رسمی خود مستقر کند و با محاصره نظامی محل سعی در دور نگهداشتن مردم و پراکنده نمودن آنان نماید . از آنجا که 22 بهمن امسال شروع چند روز تعطیلی رسمی پی در پی میباشد ، حکومت امیدوار است که جمعیت کثیری از مردم از شهرهای بزرگ به مسافرت بروند تا بتواند مراسم را مطابق میل خود اداره نماید . پس بعنوان یک ایرانی آزادیخواه و دوستدار استقلال و عظمت کشور و سربلندی زنان و مردان این سرزمین پیشنهادات زیر را تقدیم می نمایم . به امید اینکه به یاری همدیگر بتوانیم در هرچه با شکوه تر اداره کردن این جنبش هماهنگی لازم ایجاد نماییم .

1- اولین اقدام مردم باید این باشد که مسافرت خود را تا روز بعدبهتاخیر بیندازند و مردم شهرهای کوچک هم در صورت امکان خود را به شهرهای بزرگ برسانند .
 2- دومین اقدام مردم میتواند این باشد که از اولین دقایق وقت ، تا نزدیکی محل تجمع ، با صفوف فشرده بدون شعارهای سبز و بدون تکرار شعارهای حکومتی در مسیرهای عمومی حرکت نمایند تا مزدوران بهانه لازم برای وادار کردن نیروی انتظامی به حمله به آنان را پیدا نکنند ، چرا که اکثر پرسنل نیروی انتظامی مایل به حمله به مردم نیستند و زمانی هم که صفوف مردم فشرده شود فرماندهندگانشان قادر نخواهند بود آنان را وادار به خشونت نمایند .
 3- پس از فشرده شدن صفوف در محل تجمع ، شعارهای مردمی شروع و سعی شود صدای بلند گوهای رژیم در میان فریادهای مردمی ناپدید شود . دسته های متشکل مانند دانشجویان باید سعی کنند خود را به بلند گو مجهز کنند و فریادهای مداوم مردم باید بتواند صدای هر سخنران رسمی حکومت را خفه نماید .
 4- تجربه های گذشته نشان داده اشت که دود سیگار که بدون اینکه وارد نای شود در چشم همدیگر دمیده شود آثار گازهای اشک آور را خنثی می کند . پس بهتر است همه سیگار همراه داشته باشند تا مجبور نشوند برای خنثی کردن گاز اشک آور دست به آتش زدن آشغال و کاغذ شوند که رژیم آنرا مورد سوء استفاده قرار دهد . علاوه بر این همه با خود ماسک مناسب نیز داشته باشند .
 5- باید بخاطر داشته باشیم که رژیم خواستار خشونت است ولی مردم باید از خشونت پرهیز کنند لکن باید صفوف خود را فشرده نگهدارند تا به کمک همدیگر از بازداشت افراد جلوگیری شود .
 6- شعارهای زیر بعنوان شعارهای سبز پیشنهاد میشود تا از شعارهایی که میتواند مورد سوء استفاده قرار گیرند خود داری شود .
 7- به منظور اعلام این موضوع که خواسته های ملت ایران همان خواسته های تاریخی ملت است که در حرکت بهمن سال 57 متبلور شد ولی دسیسه های جهانخوران و نادانیهای کوته فکران آنرا به انحراف کشاند ، از 12 بهمن هر شب راس ساعت 10 بمدت 5 دقیقه بر بالای بامها و در هر مکان ممکن ندای آزادی سر دهیم و با فریاد الله اکبر و بوق خودروهای شخصی و عمومی خاطره انقلاب را گرامی داریم .

ضمنا آرزوی قلبی من اینست که رژیم خود قبل از 22 بهمن سر عقل بیاید و متوجه شود که راهی که میرود بیراهه و آب به آسیاب بدخواهان ملت ایران ریختن است و تصمیم بگیرد آنچه را که با عنوان " چه باید کردهای ایرانی و راه برون رفت از بحران " آوردم قبول کند و زمینه را ایجاد کند تا همه ملت خاطره 22 بهمن سال 57 را تجدید ولی این بار با استفاده از تجربه های تلخ پس از آنروز ، با نظر واقعی ملت آزاده ایران ، یک بار برای همیشه پایه های یک کشور با حکومت مردم سالاررا محکم نماییم . افسوس که چنین آرزویی بسیار دور از انتظار است و ما مجبوریم برای تضمین آینده خود و فرزندانمان و کسب ارزشهای انسانیمان با مشقت راهمان را ادامه دهیم . به امید پیروزی .


شعارهای سبز :


استقلال ، آزادی ، پایان دیکتاتوری .... استقلال ، آزادی ، آرای هر ایرانی ....استقلال ، آزادی ، ندای هر ایرانی ...


منحرفین نادان این آخرین پیام است ......ملت خوب ایران خواهان اعتدال است ...


دیکتاتور، دیکتاتور، این آخرین پیام است .....این ملت آزاده آماده قیام است .


جمعه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۸

کفگیر سیاست حکومت به کف دیگ چسبید

آخرین تیر ترکش حکومت هم که ساکت کردن اوضاع با نمایش مناظرات تلویزیونی بود کمانه کرد و به قلب خودشان اصابت کرد . پس از اینکه در برنامه هفته قبل بر خلاف انتظارشان حرفهایی هر چند ضعیف ولی کمی باب میل مردم زده شد ، تصمیم گرفتند که از آن پس فقط ذوب در ولایتی ها را به نمایش بگذارند . ولی معلوم شد که حتی ذوب شدگان هم دیگر نمیتوانند در داخل این دیگ سوراخ جای بگیرند تا آنجا که آقای مشاور رهبر هم نتوانست در کنار سرباز جان برکف او بنشیند . بنا بقول مجری برنامه کسی حاضر نمیشود با شرائط حاکم بر تلویزیون به این برنامه تن دهد و ناچارا دو نفر از اعضاء مجلس فرمایشی را وارد میدان کردند که پوچی و بی خردی خود و حاکمیت را به مردم نشان دادند بطوریکه اگر اهل خجالت باشند باید دیگر دمشان را به دوش بگیرند و فرار کنند . ظاهرا یکی در اطراف این آقای خامنه نیست که به او بگوید آقا با طناب اینگونه افراد جز در قعر جهنم جایی دیگر نخواهی رفت . بقول خودش خواص رژیم هم که در لفافه حرف میزنند و حاضر نیستند صراحت به خرج دهند . بدرستی که همین خواص هستند که موجب ماندن این آقا در گمراهی شده اند . اگر منافق کبیر آقای رفسنجانی که شریک تمام جرمهای او بوده کمی به او کمک کند تا از این منجلاب خارج شود ، اگر آنانی که القاب آیت اللهی را یدک میکشند و از ترس از دست دادن موقعیتهای تو خالی ولی نان وآب دار خود دین و آخرت مورد ادعای خود را نمی فروختند و به او گوشزد می کردند که دیگر به ته خط رسیده است ، او را چنین مبتلا نمیکردند .

جا دارد بار دیگر به آقای خامنه ای و اطرافیان ایشان صادقانه بگوییم که تا خیلی دیر نشده است ، و قبل از اینکه بیش از این هستی مردم ایران را در معرض خطر قرار دهید و بدتر از همه ، قبل از اینکه جهانخواران تو و دولتت را بعنوان وسیله ای برای تحقق امیال خودشان تا ویران کردن ایران به بازی پایانی نگرفته اند ، تسلیم این مردم حق طلب و آزادیخواه شوید تا مورد عنایت آنان قرار گیرید . این مردم دیگر متوجه شده اند که حکومت شما جز بدبختی و فلاکت برایشان چیزی ندارد . و بهمین دلیل هست که تهدیدها و لشکرکشی های شما هم آنانرا از هدف دستیابی به آزادی خود منصرف نخواهد کرد چرا که اگر امروز در مقابل شما نایستند ، بزودی خود را در مقابل هجوم لشکریان جهانخوران خواهند یافت .




پنجشنبه، دی ۲۴، ۱۳۸۸

مشایی شخصیت جالب دولت خرافات ( تجدید نظر در مفاهیم خدا و پیغمبر )

آنچه بسیار تعجب برانگیز است اینستکه این آقا که محبوبترین فرد آقای احمدی نژاد خرافاتی در کابینه اوست، حرفهای فوق مدرن میزند . و عجیب تر اینکه او با این سخنانش بنیان فکری و عقیدتی روحانیت حاکم را هدف قرار داده است ولی با عکس العمل آنان هم مواجه نمیشود ! چندی پیش گفته بود که " خدا نمیتواند محور وحدت انسانها قرار گیرد " . در اینمورد مطلبی تحت عنوان " کدام خدا م محور وحدت انسانها ست " نوشتم . این بار موضوع پیامبران خدا را مطرح کرده است و اینکه مثلا حتی نوح هم که بیشترین فرصت را از نظر طول عمر داشته نتوانسته وظیفه اش را بخوبی انجام دهد و در انجام ماموریتش شکست خورده است . گفته است اگر هر پیغمبر مدیریت درست میکرد عدالت بر قرار میشد .

با این حساب باید گفت اگر نوح وسایر پیامبران برگزیده خدا بوده اند و خدا این ماموریت را به آنان واگذار کرده بوده ، این خدا بوده که یا در انتخابش اشتباه کرده و یا از آن قدرتی برخوردار نیست که مامور خود را چنان حمایت کند که بتواند ماموریتش را بخوبی انجام دهد . البته در جایی گفته تاریخ همواره محروم بوده از اتفاقات مبارکی که خدا برای بشر میخواسته ولی خود بشر نخواسته است . اگر خدا ملاکش خواست بشر بوده است ، پس دیگر آنهمه اجبار کردن انسانها بر اجرای آنچه دستورات الهی مینامید چیست ؟! حتما میخواهید بگویید که خدا اشتباه کرده که خواست مردم را ملاک قرار داده و از همان اول میبایست با زور نظراتش را اعمال میکرد !
وزیر و رئیس دفتر کسی که مدعی است امام زمان باید هرچه زودتر بیاید تا عدالت را برقرار کند ، تکلیف امام زمان را هم روشن کرده است و گفته است که هیچ راهی برای هیچ نبی و مرسلی برای گسترش عدالت جز گسترش علم نیست . و امام زمان هم از این راه به توسعه عدالت موفق میشود .
اینکه گفتم شخصیت جالبیست و حرفهای فوق مدرن میزند برای اینست که از نقطه نظر بسیاری از امروزیها که نو گرا هستند اصلا موضوع خدا و آنچه در ادیان مرسوم از آن بعنوان خالق دنیا یاد میشود غیر از آنست که خیلی از مردم به آن عقیده دارند . و هنوز کسی به مبدا هستی پی نبرده و کسانی هم که خود را پیامبران الهی نامیده اند در اصل مصلحانی بوده اند که برای تاثیر کلامشان بر مردمانی که به نیرویی فوق بشری اعتقاد داشتند خود را پیامبر نامیده اند . نواندیشان عقیده دارند که انسان باید با گسترش علم و شناخت خود و دنیای خود به مبدا هستی پی ببرد .
با توجه به اینگونه نظرات آنچه آقای مشایی گفته است قابل دفاع است و اینکه او از خدا و پیامبر و امام هم حرف میزند برای اینست که اگر خود را معتقد به آنها جلوه ندهد در این دستگاه جایی نخواهد داشت . ولی تعجب در آنست که آنچه عملا توسط این دولت و دستگاه حکومتی در ایران اجرا میشود هیچگونه تجانسی با این حرفها ندارد . آنچه اینها در ایران انجام میدهند بیشتر به آن شبیه است که دستورش را دشمنان این ملت صادر کرده باشند . و اینکه گفته میشود ایشان گاهی به هند میروند و در آنجا ملاقات های خصوصی با افرادی دارند انسان را به این فکر وامیدارد که در این دیدارهای خصوصی چه چیزهایی و از کجا به او الهام میشود . حال نباید مردم ایران به کل این نظام مشکوک باشند و نجات خود از دست آنان را طلب کنند ؟؟


سه‌شنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۸

پایان جنگ یا جنگ بی پایان؟! عقلای ایرانی توجه کنند


امروز در سایت رجانیوز مطلبی دیدم با عنوان " آمریکا همیشه به دنبال دشمن بین المللی است " . از اینکه این سایت وابسته به تند روان حکومت ایران چنین مطلبی را منتشر کرده تعجب کردم و در قسمت نظریه خوانندگان چنین نوشتم :
"فقط کافی است متوجه این حقیقت بشویم که آمریکا بدنبال دشمن بین المللی هست تا آنوقت بفهمیم که تندروها در خاور میانه را کی تند رو کرده است . و آنان که همیشه دشمن دشمن میکنند در خدمت کی هستند ! اینکه بگوییم آمریکا در عراق و یا در افغانستان در باطلاق گیر کرده است خیلی ساده اندیشی هست .مگر آمریکا میخواهد زود پیروز شود و جنگ تمام شود ؟!این خود جنگ است که در خدمت آمریکاییهاست . و آمریکا از آدمهای شرور و جنگ طلب پشتیبانی میکند و البته آنها را در کنترل نگه میدارد .برای همین است که هر وقت عاقلان در صحنه سیاسی این کشورها ظاهر شوند با دسایس مختلف آنها را حذف میکنند"
عصر امروز که مجددا این سایت را باز کردم مطلب را حذف کرده بودند و در آرشیو سایت هم وجود نداشت . ظاهرا متوجه شدند که با این مطلب خودشان را لو داده اند . من آن مطلب را کپی و ضبط کرده بودم و آنرا عینا در زیر می آورم و اگر چه ضد و نقیض هایی در آن دیده میشود ولی مخصوصا به حکومتیان و طرفدارانشان توصیه میکنم که آنرا بخوانند . اگرچه اینگونه مطالب قبلا در همین وبلاگ و توسط کسان دیگر هم به روشنی گفته شده است ، ولی شاید از زبان خودیهاشان بهتر متوجه شوند که هدف مستکبرین استفاده از منابع سرشار مناطقی مثل ایران است و بهمین منظور بهانه های لازم بین المللی را با کمک بومیان نادان این کشورها فراهم میکنند . و چون در حال حاضر تسخیر کشورها مانند عهد قدیم امکان ندارد ، با روش جدید مانند آنچه در عراق و افغانستان و یمن و سایر نقاط اتفاق افتاده عمل می کنند . جنگ هشت ساله ایران و عراق نمونه بسیار با صرفه تر از این نوع جنگها بود . و اگر زمانی مصلحت بدانند و شرائط بین المللی هم آماده شود تبدیل ایران به عراق و افغانستان دیگر هم برایشان آسان است . فقط کافیست حکومت نادان و دیکتاتور فعلی در ایران حاکم باشد تا با عملکرد های احمقانه اش منافع مستکبرین را فراهم کند . تنها چیزی که میتواند مستکبرین را در مقابل کشورهایی مثل ایران خلع سلاح کند ، وجود دولت هایی عاقل و متکی بر آرای مردم برخوردار از آزادیهای سیاسی . اگر دولت ایران دولتی مشروع و منتخب در انتخاباتی آزاد بدون شائبه تقلب باشد و کلیه مردم هم از آزادیهای سیاسی بر خوردار باشند . و دولتیان با شعارهای تو خالی و غیر عاقلانه فضای بین المللی را علیه کشور خراب نکنند ، و رفتارهایی دیپلماتیک توام با عزت و وقار ایرانی از خود نشان دهند ، دیگر بهانه ای برای اقدام خصمانه علیه چنین ملتی ایجاد نخواهد شد . و فضای عمومی جهانی به کسی اجازه رفتار خارج از عرف نمیدهد . از بعد از انقلاب تا کنون هم اقدامات خصمانه علیه ما همیشه پس از ایجاد جو لازم انجام گرفته که متاسفانه همیشه خودیها در ایجاد آن کمک کرده اند . اگر حکومتیان کمی عرق ملی داشته باشند و علاقه ای به سربلندی ایران ، هرچه زودتر فضای لازم برای تغییرات اساسی برابر آنچه تحت عنوان " چه باید کردهای ایرانی و راه برون رفت از بحران " آمد را فراهم خواهند کرد . در غیر اینصورت هم مردم ایران چاره ای دیگر جز پیشبرد جنبش خود تا آزادی ندارند .

امریکا همیشه به‌دنبال دشمن بین‌المللی است

"کتاب" آمریکایی آرام" ، مخلوطی از ایده آلیسم و جهالت است ، وتلاش دارد تا دموکراسی و تمامی خوبی ها را برای مردم به ارمغان بیاورد و این را تمام خوشبختی می داند .آمریکا در باتلاق غرق خواهد شد و صدها هزار تن از مردم را به کشتن خواهد داد و این پایان مصیبت است ."
به گزارش رجانيوز به نقل از مديا مانيتورز، "آمریکایی آرام" نام جوان ساده آمریکا یی است که پسر یک پروفسوری است که در یک دانشگاه در هاروارد تحصیل می کند و نسبت به همه چیز بطور ایده آلیست فکر میکند .وقتی وی به جنگ ویتنام فرستاده می شود تلاش می کند که مردم ویتنام را از دو دشمن یکی استعمار فرانسه و دیگری کمونیست نجات دهد . وی چیزی درباره کشوری که قرار است آنرا به اشغال درآورند و یاباعث شده که وی در دردسر بیافتد نمی داند. رمان با قتل عام به پایان می رسد.
تا کنون 54 سال از نوشتن این کتاب می گذرد ولی به نظر می رسد که آمریکا یی آرام کمترین تغییری نکرد ه است .آمریکا هنوز ایده آلیست است(حداقل در نوع نگاه خودش به خودش)،و هنوز قصد دارد که برای خارجی ها که شناختی از آنها ندارد رستگاری به ارمغان بیاورد،و هنوز مشکل مصیبت بار نزدیک است :در عراق،افغانستان ،و حالا هم در یمن .
مثال عراق یکی از ساده ترین آنهاست .
سربازان آمریکایی به عراق اعزام شدند تا رژیم ظالمانه صدام را نابود کنند .البته چند هدف به اصطلاح نوعدوستانه دیگر مانند طرح کنترل ذخایر نفتی عراق و استقرار پادگان نظامی آمریکا در قلب منطقه نفت خیز خاور میانه نیز هدف پشت پرده بود .ولی برای مردم آمریکا چنین تبین شد که آمریکا در یک هدف ایده آلیستی خواهان نابودی دیکتاتوری است که می خواهد جهان را با بمب اتم از بین ببرد.
این اتفاق شش سال پیش اتفاق افتاد و هنوز هم ادامه دارد.باراک اوباما که در ابتدا خود را فردی مخالف جنگ معرفی کرده بود ،به مردم آمریکا قول داد که نظامیان آمریکا را از خاک عراق خارج کند و حالا با وجود آن همه وعده و عید و حرف زدن هیچ نشانه ای از پایان جنگ دیده نمی شود.چرا؟ زیرا تصمیم گیران اصلی در واشنگتن هیچ عقیده ای ندارند که کشوری را که در اختیار دارند هرگز چشم شادی و آرامش را به خود ببیند .طراحان واشنگتنی زیاد توجه ای به تاریخ ندارند و عبرتی از آن نمی گیرند ،نوع مردم وجغرافیا ی یک کشور را نمی شناسند .آنها اول طبق مدل آمریکا یی یک انسیتو دموکراتیک ایجاد کرده ،به اصطلاح انتخاباتی و سپس همه چیز خود بخود سر جایش قرار می گیرد.
آمریکا نه تنها بمبی در عراق پیدا نکرد بلکه به بهانه بمب همه جا را ویران کرد .بعد از سال ها عملیات نظامی و کشت و کشتار درهمه جا با دکترین نظامی همه جا را به جهنم مبدل کردن .
"آمریکایی آرام" طرح و ایده ای برای خروج ندارد.دوسال قبل ازورود به عراق ، آمریکا درباتلاق افغانستان گیر کرده بود .چرا؟ زیرا یک سازمانی به نام آلقاعده ادعا کرده بود که برج های دوقلوی نیویورک را مورد حمله قرار داده است . رهبر القاعده در افغانستان است و نیروهایش را در آنجا اموزش می دهد . از نظر آمریکا همه چیز واضح است هیچ احتیاجی برای فکر کردن نیست .
آمریکا اگر کمترین اطلاعاتی از کشور عراق داشت هرگز دست به این کار نمی زد تا در این باتلاق گرفتار نشود .افغانستان همیشه گورستان اشغالگران بود ه است .امپراطوری های زیادی به آنجا حمله کردند و بعد از مدتی در حالیکه دمشان میان پایشان بود از آنجا فرار کردند.بر عکس عراقی که مسطح است ،افغانستان کوهستانی است و ماوای جنگ جوهای غیر نظامی .افغانستان سرزمین تعداد بیشماری از مردم مختلف با قبایل بیشمار است و هر کدام نیز خود مختار هستند .
سال ها می گذرد و آمریکا همچنان در افغانستان کشته می دهد و هیچ کس هم نمی داند که این جنگ کی به پایان خواهد رسید. و آمریکا از خود می پرسد این چه جهنمی بود که ما وارد آن شدیم ؟
القاعده ساخته دست آمریکا است و اسامه بن لادن نیز توسط شبکه مرکزی هالیوود نقش خود را به خوبی ایفا می کند و این امر بسیار واضح و روشن است.
آمریکا همیشه به دنبال یک دشمن سراسری در جهان می گردد .در گذشته کمونیست جهانی را علم کردند که چنین تبلیغ می کردند که پشت هر درخت و زیر هر سقفی کمونیست ها کمین کرده اند.اما افسوس که شوروری از هم پاشید و آمریکا نیاز مبرمی پیدا کرد که جایگزینی برای آن پیداکند و آمریکا ان را در شکل و شمایل جهاد سراسری القاعده به خورد جهانیان داد .و اینک بهانه " تروریسم جهانی" به بهانه جدید آمریکا تبدیل شد.
این هدف بسیار مزخرفی است .تروریست چیزی جزیک ابزار جنگ نیست . آمریکا در هر جای دنیا به بهانه تروریست قصد دارد به اهداف خود برسد و اهداف مختلف خود را پیگیری می کند. "تروریسم بین المللی " درست به مانند "توپخانه بین المللی " یا "کشتی جنگی بین المللی " است .اسامه بن لادن وجود خارجی ندارد و حالا دیکر القاعده تبدیل به یک بازار جنگجویان غیر نظامی شده است و مانند مک دونالود و در جهان فست فود و فشن جا یی برای نمایش خود پیدا کرده است و بازاری برای کسب درآمد نظامی برای آمریکا.
امروزه تنها برند آن عوض شده است روزگاری "کمونیست " وامروز " تروریست های القاعده ".
هیچ کس نمی داند که بن لادن کجاست ،البته اگر وجود داشته باشد، و هیچ مدرکی دال بر اینکه وی در افغانستان است و جود ندارد.بعضی ها معتقدند که وی د رپاکستان است .یا شاید هم در جایی در افغانستان پنهان شده است وآمریکا همه چیز را با این بیان توجیه می کند ،کشتار هزاران مردم بیگناه به خاطر یک نفر و امروزه آمریکا تمامی کشتار های خود را به بهانه تروریست انجام می دهد.
در طول چند هفته گذشته نام یمن زیاد به گوش می رسد حالا دیگر یمن همان نقش افغانستان و ویتنام را بازی می کند .بازی ویتنام ،عراق ،افغانستان در یمن هم به اجرا در آمده است.


جمعه، دی ۱۱، ۱۳۸۸

چه باید کردهای ایرانی و راه برون رفت از بحران


تاریخ پر فراز و نشیب ایران کهنسال ما موقعیتهای بسیار حساس فراوانی را تجربه کرده است و بسیار جای تاسف است که پس از هزاران سال سابقه هنوز نتوانسته است برای اداره کردن عاقلانه امور خود راه کار منطقی ، متمدنانه و مردم پسندی را نهادینه نماید .
در طول صده های اخیرهر گاه ملت ایران موقعیتهای مناسبی برای ایجاد تغییرات اساسی پیدا کرده اند ، شایدبه علت عدم تجربه سردمداران و پاره ای خودخواهیها و سخت سریها و خود بزرگ بینی ها ، تلاشها برای اصلاح امور به شکست انجامیده و هر بار پس از برخوردهایی غیر منصفانه و غیر منطقی دو باره همان دستگاههای قبلی گاهی با شکلی جدید به تخریب ساختار کشور ادامه داده اند . در میانه ی تمام این وقایع ، نقش بازیگران خارجی هم که منافع خود را در وجود فساد در دستگاههای اداری ایران می بینند بسیار برجسته بوده است . شکی نیست که فساد زاییده ی عدم نظارت همگانی میباشد که در نظامهای دیکتاتوری تحقق پیدا می کند . و بهمین دلیل است که اجانب همیشه از استقرار دیکتاتوری در ایران استقبال کرده و در تحکیم چنین نظام هایی تلاش کرده اند . از زمانیکه قدرتهای خارجی از نظر سازماندهی و قدرت نظامی نسبت به ایران برتری داشته اند ، چنین دیکتاتورهایی را در راستای منافع خود مورد سوء استفاده قرار داده اند و هر گاه هم منافعشان ایجاب کرده در سرنگونی آن به امید ایجاد شرائط بهتر برای خود اقدام کرده اند . شرائط موجود کشور هم حاصل همین نوع فعل و انفعالات در گذشته ی تاریخ ما بوده است .
برون رفتن از چنین دایره ی شومی مستلزم ابتکارات مدبرانه از طرف نخبگان و سردمداران صحنه های سیاسی ایران و از همه مهمتر بیداری قاطبه ملت و اگاهی آنان از ترفندهای بدخواهان است . تجربه های گذشته و مخصوصا تجربه انقلاب اخیر به روشنی نشان میدهد که پرداختن به خشونت مهمترین عامل انحرافات و سوء استفاده اجانب بوده است . چرا که اگر قرار باشد مسایل با خشونت تعیین تکلیف شوند ، آنانکه زور بیشتری دارند فائق میگردند . و چون وجود قدرتهای بزرگ بین المللی در منطقه را نمیشود انکار کرد و آنان از زور بیشتری برخوردارند ، در نهایت آنان خواهند بود که اوضاع را به نفع خود کنترل میکنند . شاید کسانی بگویند که اگر زور کافی داشتند که در عراق و در افغانستان راحت تر پیروز میشدند و اینقدر تلفات نمیدادند . ولی اگر به این موضوع واقف شوند که چه جور شرائطی در منطقه بهتر منافع آنان را تامین میکند ، در برداشتهای خود تجدید نظر میکردند .
حال که بار دیگر موقعیتی در ایران بوجود آمده که ملت میخواهد برای نجات خود از شرائط بحرانی موجود تلاشی دوباره بنماید ، باید دید چه باید کرد تا این بار به نتیجه مطلوب دست یابیم . از نظر اکثریت ملت که مخالف حاکمیت فعلی هستند ، فقط با تغییر رژیم و استقرار نظمی نوین میتوان به این مهم دست یافت . اگر چه این خواسته ایست بر حق و هیچ منطقی نمیگوید که کسانیکه با ارتکاب اشتباهات بزرگ موجب بحران شده اند اجازه داشته باشند که بازهم در مناصب تصمیم گیری ابقا شوند ، ولی بهر حال در جایی باید به خشونتها پایان داد و کسانی بزرگوارانه از بعض حقوق خود بگذرند تا اینکه امور در مسیر عاقلانه ای قرار گیرند و مرتکبین اشتباهات و گناهان سیاسی هم فرصتی پیدا کنند تا دیدگاههای خود را اصلاح کنند و چنانچه بتوانند مجددا نظر مردم را بخود جلب نمایند در صحنه فعال بمانند .
فرض کنیم وضعیت کنونی ایران مسیری را که در ماههای اخیر پیموده ادامه دهد و بهمین ترتیب برخوردهای حکومت خشن تر و مقاومت مردم هم مصمم تر و فشرده تر گردد . در خوشبینانه ترین پیش بینی ، داستان انقلاب در سال 57 تکرار میشود و مشخص نیست نتیجه اش بهتر از آن انقلاب شود ، اگر چه معتقدیم که تجربه گذشته باید مانع از شکل گیری دیکتاتوری دیگر گردد . ولی خشونت موجود از طرف هرکس که بخواهد در پیش گرفته شود ، قوانین خود را حاکم میکند و قدرتهای خارج از مجموعه ی دلسوزان ملی فرصت ورود به ماجرا پیدا خواهند کرد و آن خواهند کرد که ما خواهان آن نیستیم . حتی در همین شرایط فعلی هم مشاهده میکنیم که عراق تحت سلطه هم دارد برای ما شاخ و شانه میکشد و البته همه میدانند که از کجا آب میخورد . موقعیت ضعیف فعلی دولت هم هر گونه امتیاز دهی به اجانب را بسیار ممکن نموده و نتیجه اش را هم هر ایرانی بخوبی لمس میکند و میبیند که با وجود تلاش شبانه روزی زن و مرد هر خانواده ، چیزی عائدشان نمیشود . چرا که نتیجه دسترنجها بجای دیگر کانالیزه میشود . و این همان موقعیت مطلوب اجانب است .
اینهم که حاکمیت انتظار داشته باشد مردم تحت فشار و از ترس ضرب و جرح و مرگ عقب نشینی کنند و ساکت شوند بسیار ساده اندیشانه و ابلهانه خواهد بود . و مردم هم دیگر امیدی به این ندارند که حاکمیت سر عقل بیاید و راه حل منطقی ارائه دهد . چرا که همانگونه که طبیعت اینگونه حکومتهاست ، بدخواهان و حتی اجانب آنقدر در آن نفوذ کرده اند که مانع از هرگونه اقدام موثر اصلاح طلبانه شوند . متاسفانه پس از وقایع روز عاشورا گاهی از جوانان شنیده شده است که باید اسلحه بدست بیاورند . ادامه جریحه دار کردن احساسات جوانان میتواند عواقب خطرناکی داشته باشد که باید از آن پرهیز شود .
بنابراین تنها را حل منطقی مسائل موجود در نزد خود مردم و نخبگان سیاسی و آندسته از اطرافیان حکومت است که دخالت مستقیم در ایجاد این مشکلات نداشته اند و راضی هم نیستند اوضاع بدینگونه دچار هرج و مرج گردد . آنچه مردم و نخبگان سیاسی میتوانند انجام دهند این است که توافق کنند که در فکر انتقام نباشند و در صدد باشند که تحول با روشی مسالمت آمیز و از طریق گفتگو با غیر افراطی های حاکمیت پیش برود و اشتباهی که در اول انقلاب با محاکمه های غیرعادلانه و اعدامها صورت گرفت تکرار نگردد . بلکه روشی مشابه آنچه در آفریقای جنوبی در برچیدن حکومت آپارتاید عمل شد در پیش گرفته شود . و دولت آینده در سایه ی جوی آرام و آزاد که بوجود خواهد آمد با انتخاب کاملا آزاد مردم تشکیل شود .
آنچه از دست عقلای اطرافی حاکمیت بر می آید اینست که گروه حاکم را متوجه نمایند که راهی که در پیش گرفته اند بیراهه میباشد و جز در خلاف مصالح کشور و به نفع بیگانگان نخواهد بود . لذا باید اشتباهات خود را بپذیرند و اجازه دهند مردم خود سرنوشت خود را بدست گیرند . آقای خامنه ای باید دیگر خود را بازنشسته نماید . و دولت آقای احمدی نژاد هم باید قبول کند که دیگر قادر نیست کشتیبان این کشور در اقیانوس متلاطم امروزی باشد و باید آماده واگذاری مسئولیت به معتمدین ملت گردد . نیروهای نظامی و انتظامی هم خود متوجه هستند که ارزش آنان در استقلال از هرگونه گرایش تکروانه است و احترام آنها در نزد ملت بعنوان حافظین تمامیت ارضی کشور در گرو انجام وظایفی است که قانون منبعث از اراده ملت بعهده آنها میگذارد و در این راستا ملت هم پشتیبان و قدر دان آنان خواهد بود . بدیهی است اگر کسانی در راس نیروهای نظامی قرار گرفته باشند که وابستگی خاصی به جناحی داشته باشند از سمت های خود بازنشسته خواهند شد .
با توافق بر سر این اصول ، شرائط مناسب برای تشکیل شورایی متشکل از همه گروههای سیاسی فراهم خواهد آمد تا عهده دار هماهنگی های لازم در مسیر انتقال وضعیت موجود به وضعیتی مطلوب باشند . بدیهی است هرگونه توافق و تصمیم گیری در تمام مراحل باید بطور شفاف در مقابل انظار ملت و وسائل ارتباط جمعی آزاد شکل گیرد .