جمعه، اسفند ۰۵، ۱۳۸۴

طرح 12 ماده ای نجات ایران

همانگونه که پیش بینی میشد وضعیت سیاسی- اجتماعی ایران در سایه ی حاکمیت نادان وتحت نفوذ غیر مرئی بیگانگان روز بروز رو به وخامت میرود و سر نوشتی مبهم و خطرناک در انتظار ایرانیان میباشد. هر بار پس از ایراد یک ضربه ی کاری به بدنه ی سیاسی این کشور ، دوره ای کوتاه توام با بیم و امید و انتظار شروع میشود و اشاراتی به راه حلهای سیاسی میشود تا از یکطرف افکار عمومی جهانی تصور کنند که سیاستمداران تمام اقدامات سیاسی ممکن را برای حل آنچه مسئله ی ایران نام گرفته است انجام میدهند ، تا آمادگی لازم برای اقدامات خشن آینده در افکار عمومی جهانی بوجود آید و از طرف دیگر حکومت ایران هم بتواند مردم ایران را امیدوار کند که اتفاق خطرناکی در پیش نخواهد بود و حکومت قادر به حل مسئله از طریق سیاسی خواهد بود تا مردم به علت لمس کردن خطر پیش رو دست به اقدامات رادیکال نزنند . و این پروسه هر بار تکرار می شود تا جایی که تمام پلها خراب و دیگر راه پس و پیش باقی نمی ماند و همه در مقابل یک عمل انجام شده وحشتناک قرار می گیرند. درست مانند بازی موش و گربه ای که با حکومت و کشور عراق کردند تا اینکه آنوقت که صدام حسین راضی شد تسلیم تمام خواسته های آمریکا بشود دیگر فایده نکرد و آمریکایی ها آنچه را که برایش برنامه ریزی کرده بودند به اجرا گذاشتند. و حالا همان بازی را با استفاده از تجربه ی عراق و با هماهنگی بیشتر و برنامه ریزی های دقیق تر می خواهند با ایران انجام دهند . در صورتی که حکومت ایران از هیچ تجربه ای درس نمی گیرد و اصولا نفوذی های دشمن که می توانند در عالی ترین سطح روحانیت نیز وجود داشته باشند جاده صاف کن دشمن می شوند . مردم هم که اغلب در بی خبری کامل قرار گرفته اند و یا با دروغگویی های حکومت گمراه شده اند بدون هر گونه عکس العمل در نهایت نظاره گر ویرانی کشور و بدبختی خود می شوند . آنان هم که وخامت اوضاع را حس می کنند یا جرات ابراز ندارند و یا خود را در چنان اقلیتی می دانند که قادر به عکس العمل نمی باشند .و چنین ملتی است که مستعد نزول هر بلایی بر خود می گردد . حال باید دید آیا راه حلی برای جلوگیری از خطر روبرو وجود دارد ؟ در حال حاضر از آن گروه مردم که در بی خبری قرار دارند و یا گمراه شده اند انتظاری نمی توان داشت . و تنها می توان به آن دسته مردم امیدوار بود که وخامت اوضاع را حس می کنند ولی به علت پراکندگی و عدم هماهنگی و عدم ارتباط کارساز در بین آنها، خود را ناتوان می بینند و جز اظهار نظراتی پراکنده و پخش اعلامیه هایی کم اثر از آنها دیده نمی شود. برای شکستن این بن بست باید همتی بزرگ بکار برد، باید بانگی رسا برآورد تا بی خبران را آگاه و گمراهان را به سئوال در آورد . همانطور که قبلا هم نوشتم باید شوکی قوی وارد شود تا همه از حالت کمای فعلی درآیند . چنین بانگ بیدار کننده ای باید از کجا در آید ؟ اگر ما خواهان آزادی و استقلال و شرف و انسانیت خود هستیم مگر کسی غیر از خودمان می تواند به ما کمک کند ؟ آری فقط خودمان هستیم که باید هم نوا شویم و بانگ برآوریم و این جز از راه هماهنگی با همدیگر حاصل نمی شود . ولی چگونه هماهنگ شویم ؟ همه قبول داریم که باید سیستم رهبری ایجاد کنیم . ولی نمی دانم همه گروهها منتظرند دیگران بیایند و بگویند شما بفرمایید رهبر بشوید ؟! آیا منتظریم بیگانگان برای ما رهبر بتراشند ؟! گرههای اصلاح طلب داخلی هم که ظاهرا افساد طلب شده اند و منتظرند تا گروه حاکم اوضاع را هر چه وخیم تر کنند . شاید فکر می کنند هر وقت اوضاع خیلی وخیم شد دوباره فرصت به آنها می رسد . ولی این بار شرایط بسیار متفاوت است . این بار جهان خواران می خواهند ضربه ی نهایی را بزنند و اگر ما به خود نیاییم و هر چه سریع تر نجنبیم فرصت از دست می رود و پس از آن دیگر پشیمانی سودی ندارد . حتی اگر اوضاع به همین منوال هم بماند ، زندگی در بحران های پی درپی کشور را فلج خواهد کرد . من به عنوان فردی از افراد این کشور که در طول زندگی جز دغدغه ی سعادت خود و کشورم و همه ی بشریت نداشته ام و به عنوان یک معلم چندین ساله و... با اینکه خود را بسیار ضعیف تر از آن می دانم که بتوانم برنامه ای جامع برای حل مشکل به این بزرگی بریزم ،یک را ه برای خروج از بن بست فعلی پیشنهاد می کنم و امیدوارم تمام خیر خواهان به آن بیاندیشند و بدون پاسخ و اقدام از کنار آن نگذرند و آن این است : در نوشته ی قبلی تحت عنوان " ایرانیان وقت ضیق است و فرصت کوتاه " عرض کردم که آقای ابوالحسن بنی صدر در بین بسیاری از افراد مطرح و غیر مطرح ایرانی دیدگاههای کاملا شفاف و بیان شده ای دارند و یک بار هم در شرایطی تقریبا مناسب با اکثریتی بزرگ به عنوان رییس جمهور برگزیده شده اند و درخواست نمودم که اگر کسی عیبی مهم در ایشان می بیند صادقانه بیان کند تا مورد نقد قرار گیرد ولی جز تایید حرف دیگری نشنیدم . البته همه می دانیم که هیچ کس بی عیب ونقص نیست . ولی متاسفانه یکی از بزرگترین اشتباهات بعد از انقلاب برکناری ایشان بود و شنیده شده است که حتی آقای خمینی هم از این کار پشیمان شده بوده و فردی را برای راضی کردن ایشان به برگشت به ایران نزد وی فرستاده بوده که آقای بنی صدر شرایطی را پیشنهاد کرده بوده که برای آقای خمینی امکان قبول آنها وجود نداشته . ( لازم است اگر کسانی مستنداتی از این اقدام آقای خمینی دارند اعلام کنند تا همه در جریان قرار بگیرند. ) البته این را فقط برای آنان مفید می دانم که هنوز تحت تاثیر تبلیغات غلط حاکمیت نسبت به آقای بنی صدر بد بین هستند والا متاسفانه آقای خمینی با اقداماتی که بعد از انقلاب تحت رهبری ایشان انجام گرفت در نهایت کارنامه ی خود را سیاه کرد . نظرم این است که همه ی گروههای سیاسی که پایبند به استقلال و آزادی کشور هستند ، هسته ای به مرکزیت آقای بنی صدر تشکیل بدهند تا همان طور که در نوشته ی اشاره شده گفتم با هماهنگی و استفاده از امکانات همدیگر همه ی مردم ایران را از خطری که در پیش است آگاه و آنان را برای نجات خود از دست حاکمیت نادان و دشمنان خارجی که جهت سلطه بر کشور روز شماری می کنند هماهنگ نمایند . برنامه ای که از طریق این مجموعه به ایرانیان اعلام می شود می تواند شامل موارد زیر باشد : 1_ قانون اساسی موقت ایران می تواند همان پیش نویس قانون اساسی باشد که اول انقلاب مطرح کردید . 2_ از آنجا که انتخابات مجلس و ریاست جمهوری فعلی مخدوش بوده و اصول مسلم انتخاباتی در زمان انتخابات زیر پا گذاشته شده بود ، از اعتبار ساقط و مجلس منحل و رییس جمهور فعلی برکنار می گردد . 3_ آقای ابوالحسن بنی صدر حداکثر به مدت چهار سال منهای مدتی که رسما رییس جمهور بودند به عنوان رییس جمهور کشور جمهوری ایران انجام وظیفه می نمایند . 4_ وظایف مجلس به طور موقت به عهده شورایی از نخبگان سیاسی _ علمی کشور در داخل و خارج از جمله نمایندگان تمام گروههای سیاسی موجود و صاحب نظران خوشنام به تعدادی حدود سیصد نفر قرار می گیرد . 5_ آنچه در قانون اساسی فعلی به نام وظایف رهبری تلقی شده با توجه به قانون اساسی جایگزین و به طور موقت به عهده ی رییس جمهور قرار می گیرد . لذا با کنارگیری رهبر تمام کسانی هم که با حکم وی برمسند امور نشسته اند آماده ی واگذاری سمت های خود به افراد جدید می شوند . 6_ دولت فعلی آماده انتقال به دولت رییس جمهور انتخابی می گردد . 7_ جهت سرعت بخشیدن به هماهنگی های لازم و کمک به رییس جمهور در تشکیل دولت جدید و هر گونه تصمیم عمده ، شورای مشورتی متشکل از سران کلیه ی گروههای سیاسی داخل و خارج از کشور که اعتقاد به استقلال و آزادی و یک پارچگی ایران داشته باشند و این اعتقاد خود را اعلام نمایند تشکیل می شود . 8_ دولت جدید ضمن اداره ی امور با روشی مطلوب ، زمینه ی انتخابات آزاد برای اصلاحات لازم در قانون اساسی و تشکیل مجلس شورای ملی به طوری که کلیه ی افراد کشور با آگاهی مطلوب قادر به شرکت در آن باشند را فراهم می نمایند . 9_ نیروهای نظامی و انتظامی در طول دوران حاکمیت دیکتاتوری اخیر بیشترین ضربه ها و زحمات را متحمل شده اند و اگر این وضعیت اصلاح نشود به زودی قربانی مطامع نا اهلان خواهد شد .و اکثریت قریب به اتفاق آنانرا کسانی تشکیل میدهند که به وخامت اوضاع آگاهی دارند. لذا وفاداری خود را به حاکمیت مردمی جدید اعلام و نیروهای نظامی وظایف خود را در حفظ و نگهداری سرحدات کشور به بهترین وجه انجام تا فکر سوء استفاده از اوضاع به خاطر کسی خطور ننماید . بدیهی است پس از استقرار حکومت مردمی نیروهای مسلح در جایگاه حقیقی خود با افتخار و شرافت انجام وظیفه می نمایند و دولت جدید قول می دهد که نظامیان ارزش واقعی خود را کسب نمایند . 10_ مسئولین رده بالای قوه ی قضاییه از بین خوشنام ترین متخصصین قضائی منصوب و قول داده می شود ریشه های ظلم خشکانده شود و برای رسیدگی به تخلفات سیاسی انجام شده در پنجاه ساله گذشته هم از الگوی آنچه در آفریقای جنوبی بعد از آپارتاید انجام شد استفاده می شود و مردم ما هم که مردمی صبور و بخشنده هستند برای حفظ آرامش و ایجاد یک کشور ایده آل از تقصیر مقصرین می گذرد و اعلام عفو عمومی می گردد . 11_ در رابطه با جنجال اتمی که فعلا بهانه ی اصلی برای نابودی کشور قرار گرفته و سالهاست مبالغ معتنابهی از ثروت این ملت را در کام خود فرو برده است ، تا زمانی که مردم ایران از کم وکیف آن با خبر نشده اند و خود تصمیم بگیرند که آیا به صلاح و صرفه ی آنان هست چنین هزینه هایی ، کل موضوع به حالت تعلیق در می آید. بدیهی است زمانی که چهره ی حقیقی ایران برای مردم دنیا نمایان گردد هیچ انسانی با استفاده از هر گونه تکنولوژی صلح آمیز که در خدمت پیشرفت و سعادت انسانها باشد مخالفتی نمی کند. 12_ مصلحت گروه حاکم فعلی هم در این است که قبل ا ز اینکه مجبور به تسلیم در برابر بیگانه بشود و یا موجبات ویرانی کشور را فراهم کند، تسلیم این خواست عمومی گردد . ولی چنانچه بخواهد در مقابل این برنامه مانع ایجاد نماید ، هسته ی مقاومت به مرکزیت آقای بنی صدر، ایران را به مقاومت در برابر حاکمیت دعوت و در صورت نیاز تمام مردم در سراسر کشور از خانه های خود خارج و در اقدامی کاملا مسالمت آمیز بدون اینکه حتی شیشه ای شکسته شود و بدون اینکه خونی از دماغی جاری شود عزم خود را برای عملی کردن این برنامه نشان می دهند و تا اجرای برنامه ی جایگزینی حاکمیت در صحنه خواهند ماند . انتظامات و تدارکات این برنامه در هر شهر و محل توسط خود مردم اجرا می شود و خود مردم از هرگونه اعمال خشونت جلوگیری می کنند و نیروهای انتظامی بدون استفاده از اسلحه در نگهبانی از اموال عمومی به مردم کمک می کنند . و مردم بدون هماهنگی هسته مقاومت وارد اماکن نظامی و انتظامی نمی شوند .نیروهای ویژه ی حفاظت از حاکمیت فعلی با شروع حرکت مردمی تا اعلام بعدی در حالت مرخصی در منزل خود می مانند و هیچ کس حق تعرض به آنان را ندارد. احزاب داخلی و کسانی که به نحوی دارای سازماندهی داخلی هستند در راستای این برنامه کمک و از هرگونه اقدامی که مخصوصا در استانهای مرزی موجب سوء استفاده خارجی و یا دیکتاتوری داخلی قرار بگیرد خودداری می کنند . و از تمام مردم دنیا خواستار پشتیبانی معنوی هستیم و امیدواریم پس از استقرار دولت مردمی دوستان خوبی برای همدیگر باشیم و در راه استعلا ی بشریت با همه همکاری کنیم. در شرایط فعلی که کشور از جوانب مختلف در معرض خطراتی قرار گرفته که زاییده ی مدیریت غلط سالهای گذشته هستند این بهترین راه خروج از این وضعیت می باشد تا در سایه ی تغییرات حاصله روابط خارجی نیز اصلاح و وجهه ی ایرانی که اصولا مردمانی نوع دوست و خواهان روابط انسانی بین همه ی مردم دنیا هستند برای کلیه ی مردم جهان روشن شود تا مردم ایران هم بتوانند با کمک همنوعان خود در تمام دنیا در راه ارتقاء انسانیت ، صلح و دوستی بین المللی و اصلاح امور تمام مخلوقات شرکت نمایند . به نفع همه است که با همین آرامش این اقدامات انجام شود ولی رمز موفقیت آن در ایجاد همین سیستم رهبری است که باید تمام گروه ها از جمله گروه های اصلاح طلب داخلی که با توجه به تجربه ی سالهای اخیر متوجه شده اند که ادامه سیستم حکومتی فعلی جز خسران نتیجه ای ندارد، هماهنگی خود را به گونه ای که مردم کشور از این موضوع آگاه شوند اعلام نمایند و از مردم هم خواسته شود تا این تغییرات اساسی را موضوع صحبت های خود در هر فرصت و مناسبت نمایند تا وجدان عمومی آگاه شده، زمینه ی پیروزی و دوری از خطرات پیش رو را آماده نماید . و بسیار ضروری است که قبل از این که بد خواهان مدعی فراهم نمودن موجبات تحول گردند این امر صورت پذیرد . به امید آن روز .

دوشنبه، بهمن ۱۷، ۱۳۸۴

ایرانیان! وقت ضیق است و فرصت کوتاه

بالاخره در سایه ی غفلت و کمای سیاسی ایرانیان و نادانی حاکمان فعلی همانگونه که پیش بینی می شد پای ایران به شورای امنیت کشیده شد و از مقدمه چینیهای فعلی حاکمیت و عوام فریبی های آنها در دستگاه تبلیغات جمعی، این طور استنباط می شود که این راه ادامه دارد تا نقطه ای که در موقعیت مات کامل قرار بگیریم ،زمانی که از هیچ ایرانی کاری بر نیاید و ایران بازیچه ی دست زورمداران بین المللی شود . همان طور که قبلا نیز گفته ام در حال حاضر خواسته ی زیاده خواهان جهانی ، ویرانی کامل زیر ساخت های اقتصادی ایران است تا در نتیجه ی آن منافع دراز مدت آنان تامین شود . گاهی گفته می شود که آمریکا به ایران حمله نخواهد کرد چرا که هنوز در عراق گرفتار است و افکار عمومی آمریکا هم چنین اجازه ای نمی دهد . باید گفت که آنچه در حال حاضر در عراق می گذرد را نباید به عنوان گرفتاریهای آمریکا قلمداد کرد بلکه باید گفت موقعیت ایده ال کسانی است که حمله به عراق را شروع کردند. چرا که از نظر آنها تامین منافع مهم است و تامین منافع آنها هم در هرج و مرج حاکم بهتر انجام می شود . باید اقدام حمله کنندگان به عراق را با آن دسته از جویندگان طلا در تاریخ گذشته ی آمریکا مقایسه کرد که حاضر بودند برای بدست آوردن طلا به هر گونه جنایتی دست بزنند . و حالا در شکل مدرن تر و با سیاستی بهتر مشغول همان نوع کارها هستند . چه بسا بسیاری از عملیاتی که به نام اقدام تروریستی در عراق انجام می شود کار عوامل خود آنها باشد چرا که برای آنها بهتر است آب گل آلود بماند تا آنچه بخواهند صید کنند . از نظر افکار عمومی هم که حتی همین حالا هم مخالفتی با حمله به ایران ندارد . و گاهی اوقات مخالفین سیاسی از حزب رقیب در آمریکا مدعی اند که آقای بوش در مورد ایران نرمش به خرج می دهد . لذا بعید نیست که در آینده ای نزدیک بمباران وسیع کلیه ی مراکز اقتصادی ایران به بهانه ی پراکندگی تجهیزات اتمی شروع و احتمالا مراکز و تاسیسات نفتی را هم به اشغال خود در آورند و ترتیبی دهند که مابقی مملکت هم خود مشغول سرکوبی همدیگر بشوند . اگر هم کسی تصور کند که حکومت ایران بتواند در برابر این تهاجمات عکس العمل مناسب انجام دهد ، خیال خام است زیرا همه ی شعارهای حاکمیت تو خالی است . کافی است به ا دعای وزیر کشور رژیم توجه کنید که گفته بود احتمالا آمریکایی ها با اقدامات الکترونیکی دو هواپیمای اخیر را سرنگون کردند . اگر چنین ادعایی می شود کرد و یا به هر دلیل دیگر به این راحتی هواپیماهای نظامی ساقط می شوند دیگر چه انتظاری از این نظام می توان داشت. آری این آقایان نه تنها قادر به هیچ گونه عکس العملی در مقابل تهاجمی که این بار پشتیبانی علنی بین المللی نیز خواهد داشت نیستند بلکه آمادگی دارند مردم و نظامیان ایران را هم فدا کنند و شرف و حیثیت هر ایرانی را هم به مخاطره بیاندازند . حالا ما مانده ایم و این فرصت بسیار کم. چه باید کرد؟ همان طور که قبلا هم نوشته ام ، بهترین گزینه برای ایرانیان قیام عمومی در برابر حاکمیت نادان و برقراری حکومتی دانا ، مستقل و آزاد اندیش است تا به جهانیان اعلام کند آنچه در سالهای اخیر به نام ایرانی توسط حکومت فعلی تبلیغ شده است مال ایرانیان نیست و ایرانی خواهان زندگی شرافتمندانه در دنیایی آزاد و آکنده از صلح و صفا می باشد و خشونت و ترور و هر گونه اقدام ناپسند از آن ایرانیان نیست و حاضر است با برقراری حکومتی فاضل در راه پیشرفت و تعالی مادی و معنوی انسانیت قدم بردارد . آری همه داریم این روزها از قیام و برپایی حاکمیت ملی صحبت می کنیم . ولی مشکل اینستکه چطور؟ همه میدانیم که نوعی رهبری لازم داریم و هیچ جنبشی بدون همانگی و بدون یک ستاد هدایت کننده عملی نخواهد شد. در اینکه همه دوست داریم بگونه ای این قیام عملی شود شکی نیست ولی همه داریم خواست مشابهمان را در قالب واژه های متفاوت بیان می کنیم . اگر چه ممکن است روشها مختلف باشد ولی اهداف ظاهرا زیاد متفاوت نیستند . یکی صحبت از ائتلاف بزرگ می کند دیگری از رفراندوم صحبت می کند و آن دیگری صحبت از کنگره ملی و یا پارلمان ایرانی در تبعید و قس علیهذا . ولی تا کی می خواهیم فقط بگوییم و بنویسیم و نوشته های همدیگر را بخوانیم ولی مات و مبهوت این وضعیت خطیر را نگاه کنیم ؟ به نظر من وقت آنقدر تنگ است که فرصت شروع از نقطه صفر را نداریم و باید از مجموعه امکانات فعلی استفاده کرد . هموطنی نوشته اند که هیچ رهبری خود خوانده ای نمی تواند زمینه ی پذیرش داشته باشد و از آقایان پهلوی ، رجوی و بنی صدر به عنوان مثال نام برده بودند . اولا جای تامل است که به علت غیر شفاف بودن مواضع و عدم آگاهی کافی از دیدگاههای همدیگر و صاحبان اندیشه، گاهی اوقات افرادی با اندیشه های متضاد را در کنار همدیگر قرار می دهیم . البته این عدم آگاهی در توده ی مردم وجود دارد که موجب می شود افراد با گرایشاتی متضاد خود را نامزد رهبری آنان بکنند و علتش هم این است که فضای سیاسی ایران همیشه بسته بوده است و مردم فرصت پیدا نکرده اند دیدگاههای مختلف سیاسی را مطالعه کنند . لیکن این زمینه در مردم وجود دار د که اگر فرصت انتخاب پیدا کنند به انتخاب اصلح روی آورند و اکنون نسل فعلی ایران تشنه ی حقیقت است و کسی نیست حقایق را به آنها بگوید و آنها در محاصره دروغها هستند و بسیار اندک اند کسانی که جز تبلیغات رژیم حرف دیگری بشنوند . باید این فرصت برای آنها فراهم شود . و این وظیفه ی روشنفکران، متفکران و عالمان جامعه ی ایرانی است که در راه ایجاد چنین فرصتی کوشش نمایند. درثانی درست است که هیچ رهبر خود خوانده ای نمی تواند و نباید رهبری جامعه را به عهده بگیرد . ولی از همین آقایانی هم که نامی برده شده است همه خود خوانده نیستند . مگر آقای ابوالحسن بنی صدر با رای مردم ایران در شرایطی تقریبا قابل قبول و با اکثریت زیاد به ریاست جمهوری برگزیده نشد؟ تنها ایراد که در آن زمان به آن انتخابات وارد بود، کنار گذاشتن آقای رجوی از انتخابات بود که می توانست در آن شرایط تعداد قابل توجهی رای داشته باشد و همه قبول دارند که حتی اگر ایشان هم باقی می ماند اکثریت رای مال آقای بنی صدر می شد. و تا زمانی هم که آقای بنی صدر در ایران بودند از محبوبیت کافی برخوردار بودند . اگر زورمداران و غاصبان فعلی حکومت به دروغ آقای بنی صدر را خائن نامیدند و ذهن توده ها را نسبت به او مغشوش کردند ، چرا تحصیل کرده ها و صاحبان اندیشه باید از این موضوع غافل باشند ؟ کافی است حقیقت آنچه آن زمان بر ریاست جمهوری آقای بنی صدر گذشت برای مردم کمی روشن شود و مردم به همان شکل از ایشان استقبال خواهند کرد . حالا من از صاحبان اندیشه و سیاستمداران جامعه ی ایرانی می پرسم عیب آقای بنی صدر در چیست ؟ بدیهی است که هیچ کس بی عیب و نقص نیست ولی در بین بسیاری از افراد مطرح و غیر مطرح ایرانی ایشان دیدگاههای کاملا شفاف و بیان شده ای دارند که در کمتر افرادی این خصیصه وجود دارد . از آن گذشته با شناختی که از وی داریم واضح است که در حیطه ی مدیریت کلان وی امکان طرح تمام دیدگاهها در جامعه وجود خواهد داشت و ایشان امتحان خود را از نظر آزادی خواهی و توانایی مدیریت پس داده اند . البته اشتباهاتی هم داشته اند که خود نیز معترف به آنها هستند. و این گونه اشتباهات را خیلی از ماها مرتکب شده ایم . من معتقدم اگر کسی در ایشان نقصی مهم می بیند صادقانه مطرح شود تا مورد نقد قرار گیرد . من شخصا آقای بنی صدر را فقط از عملکردش در دوران ریاست جمهوری و گفتارها و بخشی از نوشته هایش می شناسم و ایشان هم من را اصلا نمی شناسند . ولی فکر می کنم اگر قرار باشد فردی در راس ستاد هماهنگ کننده ی قیام جهت جایگزین مسالمت آمیز حاکمیت باشد ، آقای بنی صدر بهترین گزینه است . و پیشنهاد می کنم همه و حتی مخالفین سیاسی ایشان مخصوصا هر شخص اصلاح طلبی در داخل ایران هم از این پیشنهاد استقبال کنند تا هر چه زودتر مجموعه ای از کلیه ی گروههای استقلال طلب و آزادی خواه با کمک و استفاده از امکانات همدیگر ، مردم ایران را برای نجات خود از دست حاکمین نادان و دشمنان خارجی که جهت سلطه بر کشور روز شماری می کنند هماهنگ نمایند . و با تشکیل دولتی موقت زمینه ی مناسب ایجاد کنند تا پس از مدتی معقول و پس از آگاهی نسبی مردم از کلیه ی نظرات و سیاست های مورد نظر گروههای مختلف سیاسی ، مردم ایران با شرکت در نوعی نظر سنجی عمومی آینده ی سیاسی مملکت را مشخص نمایند . به امید آن روز . roozyaznov@yahoo.com