جمعه، دی ۲۴، ۱۳۸۹

رابطه همجنس گرایی با ادیان و خدا ( درک ما از خالق چیست ؟ )

 

     مقاله ای از آقای محمد برقعی با عنوان" تأملی ديگر در هم‌جنس‌گرايی و باورهای دينی " من را بر آن داشت تا این وبلاگ را پس از مدتی تامل فعال و نقدی بر آن بنویسم . چرا که باور دارم  بسیاری از مشکلات ما ریشه در چگونگی درک ما از خلقت ، خدا و ادیان دارد . ایشان ضمن اشاره به مباحث مربوط به همجنس گرایی و اینکه برابر یافته های دانشمندان حدود 4-5 درصد از انسانها همجنسگرا متولد میشوند در صدد توضیح آن از دیدگاههای ادیان و چرایی خلقت همجنس گراها توسط خدا برآمده اند . و با اشاره به اینکه خلقت خدا نمیتواند ناقص باشد و اینکه از عدل الهی هم بر نمی آید که موجودی را خلق کند که بدلیل نوع خلقتش مورد ظلم قرار گیرد ، نتیجه می گیرند که باید حکمتی در اینگونه خلقت باشد . بر این اساس خواستار این شده اند که متون دینی هم بگونه ای تفسیر شوند که اینگونه افراد مورد تبعیض واقع نشوند واجازه داشته باشند برابر نوع خلقتشان آزادانه رفتار کنند .

    نقد من بیشتر مربوط به نوع نگاه به خلقت است . هنوز نظریه قطعی در مورد خلقت ارائه نشده است ولی اگر مدعی باشیم که خالق برابر حکمتی که خود میداند کسانی را همجنس گرا خلق کرده باشد ، باید این حکم را در مورد تمام کسانی که ناقص الخلقه هستند مانند خیل عظیم نابینایان ، ناشنوایان و لالها و امثال آنها هم تعمیم داد .

    شاید بتوان به خلقت با نگاه دیگری هم نگریست . اگر بخواهیم هر نا هنجاری در زندگی انسانها را نوعی حکمت خدایی تلقی کنیم دیگر دلیلی ندارد در صدد رفع مشکلات برآییم . پس لازم است مشکلات موجود در زندگی انسانها از زوایای دیگری هم مورد بررسی قرار گیرند .

     دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم جنبه هایی از خوبی ها و بدی ها را همراه داشته و دارد . مردمان قدیم در توجیه این تناقضات ، خوبیها را به خدای خوبیها ، و بدیها را به خدای بدیها نسبت میدادند و قائل به وجود چند خدا بودند . از زمانیکه نظریه وجود خدای واحد شکل گرفت ، مخلوقی مانند شیطان را موجب هر آنچه شر است می پندارند .  اینگونه نظریه پردازیها تا زمانی که انسان به حقیقت خلقت پی نبرد ادامه خواهد داشت و نظریه حکمت الهی هم از همین جمله میباشد .

     انسانها که از قدرت تفکر و خلاقیت برخوردارند باید به تلاش خود در خلق نظریه های جدید ادامه دهند و نظرات خود را با یافته های علمی و کاوشهای عملی دانشمندان تلفیق کنند تا روزی موفق به کشف حقیقت گردند و آنوقت است که آنچه و یا آنکس را که تاکنون با عناوین مختلف ( به قول خودشان ) پرستیده اند خواهند شناخت .

   حال چه میشود به این نگاه هم توجه شود که " آنچه ما آنرا هستی می نامیم وجودیست در ابعاد ی ناشناخته که هر گونه اتفاق و تغییر و تحول در آن برابر قوانین نهفته در آن شکل می گیرد . ما انسانها اگر بخواهیم از خوبیهای موجود در این هستی بهره مند باشیم و از بدیها دور ، باید نسبت به این هستی و قوانین حاکم بر آن علم پیدا کنیم تا خوب و بد در زندگی خودمان را بشناسیم و بر آن اساس عمل کنیم . عمل ما و تاثیر اجزاء دیگر هستی بر ما و بر همدیگر تعیین کننده آینده ماست و هستی ویا خالق آن  بطور اتوماتیک کار خود را انجام میدهد . و از چنان ابزارهای اتوماسیونی استفاده می کند که ما فقط اندکی از آنها را کشف کرده ایم . همانطور که ترموستات ماشین و یا منزل ما به محض تغییر حرارت به میزان خاص ، دستگاه تنظیم درجه حرارت محیط را بکار می اندازد ، هرگونه عمل و حتی تصور و فکر ما هم بطور خودکار موجب وضعیت جدید خواهد شد که آینده های ما را شکل میدهد . "

    با توجه به این نگاه ، اگر انسانها خواهان آینده ای خوب برای خود هستند ، باید تلاش کنند زمینه های شرکت همگان در مطالعه اجزاء مختلف هستی و قوانین حاکم بر آن فراهم گردد تا سرعت رسیدن به آنچه مطلوب است افزوده گردد . چرا که فقط  اعمال ما ، که بر اساس تصورات و افکار ما بروز و ظهور پیدا میکنند ، در شکل دهی زندگی ما تاثیر گذار هستند . در جایی خواندم که آنچه به عنوان پیشرفت تکنولوژی و فرآورده های آن در دسترس مردم قرار دارد ، حاصل خلاقیتها و تولیدات فکری فقط دو درصد از مردم هست و بقیه مردم فقط مصرف کننده هستند . حال میتوان تصور کرد که اگر این دو در صد نزدیک به صد در صد برسد چه میشود ؟! چرا تلاشها برای شناخت حقیقت هستی را بر این اساس شکل ندهیم ؟

     شاید بهتر باشد که مومنان ادیان الهی هم ایمان به خدا و آرزوی زندگی در بهشت موعود را در همین راستا هم مورد تفقه قرار دهند .