پنجشنبه، تیر ۱۵، ۱۳۸۵

ایران در انتظار تسلیم یا ویرانی؟!

مدتی است که ایرانیان در انتظار نتیجه ی رایزنیهای بین المللی در مورد موضوع هسته ای ایران هستند که تا اندازه ای با آینده ی سیاسی ایران گره خورده است. بعد از آنکه کمی تغییرات ظاهری در نحوه ی برخورد آمریکا و حکومت ایران با این موضوع مشاهده شد و منجر به نشان دادن چراغ سبزهایی از طرفین گردید ، آرامشی نسبی جانشین دلهره های پیشین در رابطه با اقدامات نظامی گردید. اینکه این آرامش به درازا خواهد کشید و یا طوفانی به دنبال خواهد داشت، زیاد قابل پیش بینی نیست. بلکه شواهد موجود گواه بر این است که برای ایران تحت سلطه ی حکومت فعلی دو راه بیشتر وجود ندارد. یا با پیشنهادهای دول قدرتمند جهان موافقت می کند و یا با عواقبی از جمله حملات تخریبی گسترده و از بین رفتن بیشتر تاسیسات زیر بنایی مملکت مواجه خواهد شد. شاید بتوان گفت که از نظر کلی برای آینده ی ایران هر یک از این دو انتخاب چندان متفاوت نباشند . چرا که چنانچه توافقات سیاسی هم به نتیجه برسد چیری جز تقسیم منابع و ثروت ایران در بین قدرتهای بزرگ نمی باشد. و برای ایرانیان جز این زندگی ذلت بار و بخورو نمیر عایدی نخواهد داشت.این موضوع از محرمانه اعلام شدن بخش مهمی از محتویات بسته ی پیشنهادی کشورهای 1+5 مشخص می گردد. و اگر جز این بود دلیلی بر محرمانه بودن آن نمی بود. مشخص است که نامحرمان موضوعهای مطروحه فقط وفقط مردم هستند والا خود قدرتهای عمده که تهیه کننده ی آن هستند نامحرم محسوب نمی شوند. و بنظر نمی رسد که قدرت قابل توجه دیگری هم در جهان باشد که به دلایلی بخواهند از موضوع مطلعش نکنند. از آنجا که موضوعهای مطروحه بعلت زیانبار بودن و خفت آورندگی آن مورد مخالفت ایرانیان قرار خواهد گرفت. وهمچنین بلحاظ ضد حقوق بشر بودن آن مورد پسند افکار عمومی جهان نخواهد بود غربیها و حکومت ایران در محرمانه بودن آن توافق کرده اند، کشورهایی مانند روسیه و چین هم که جز به سهم خود که از طریق چانه زدن با غرب بدست خواهند آورد اندیشه ی دیگری ندارند. ما ایرانیان با تسلیم بودن در برابر حکومتی نادان و مستبد هستی خود را نه فقط در اختیار این حکومت بلکه درکنترل قدرتهای بزرگ قرار داده ایم. حکومتی که فقط میل به بقای خود دارد، در مقابل هر قدرتی تسلیم می شود و چنانچه متوجه شود که با تسلیم شدن به بیگانگان هم بقایش تضمین نخواهد شد از سپر بلا قرار دادن مردم و قربانی کردن آنها هم ابائی نخواهد داشت. برای قدرتهای بزرگ هم تفاوتی بین تسلیم ایران و تخریب آن وجود ندارد چرا که در هر دو صورت با انتقال ثروت ایران بسوی آنها یا بصورت نقدی و یا بصورت خریدهای عمده برای ایجاد مجدد تاسیسات زیر بنایی و جایگزین آنچه ویران شده است، منافع آنها تامین خواهد شد. لذا اینکه مردم ایران در انتظار تحولات مثبتی در زمینه های سیاسی بین حکومت فعلی ایران و قدرتهای جهانی باشند چیز زیادی عایدشان نخواهد شد. البته باید تلاش کرد از تخریب و ویرانی و بخطر افتادن جان مردم جلوگیری کرد تا بلکه فرصتی ایجاد کرد تا ایرانیان بتوانند خود را از دست زورگویان داخل و خارج رها کنند. آنچه ضرورتش از نان شب هم برای ایرانیان واجب تر است تلاشی در ایجاد این فرصت است و این بر عهده ی تمام کوشندگان راه آزادیست که با اتحاد خود و ایجاد یک مجموعه ی رهبری منسجم از آزادیخواهان و صاحبان اندیشه ی مترفی و مستقل در این خصوص بکوشند. راه حلهای پیشنهادی را قبلا در همین وبلاگ آورده ام.