پنجشنبه، تیر ۲۹، ۱۳۹۱

برای بشار اسد هم دیر شد ، ایران چه می کند؟؟

 رژیمهای خودکامه که زندگی را برای خود و مردم کشورهایشان تلخ می کنند ، شاید از این حقیقت غافلند که بازیچه دست زورمندان و قدرتمداران جهان هستند . سردمداران این رژیمها آنقدر توسط همان جهانخواران اغفال شده اند که از آنچه بر سر همطرازانشان در دنیا می آید هم درس نمی گیرند و همیشه خود را تافته ای جدا بافته می پندارند . اگر به صحبتها و برخوردهای چند ماه اخیر همین آقای اسد توجه شود به روشنی دیده میشود که وی اصلا پیش بینی نمیکرد که در طول چند ماه پایه های حکومتش لرزان خواهد شد و تمام گزینه های قابل تحمل خود را از دست خواهد داد .

     اکنون آقای اسد و رژیمش درمانده و بیچاره خود را در معرض نابودی و کشور خود را مواجه با ویرانی می بینند . از این پس سرنوشت آنها در دست دیگران قرار گرفته و از سایه های خود نیز می ترسند و معلوم نیست که بر اثر ترس از جان خود دست به چه اعمالی بزنند و آیا اصلا کاری از دستشان بر می آید یا نه ! دیگر نه مرزهایش را در اختیار دارد و نه میداند که با چه کسانی در کشورش در حال جنگ است . عملیاتی که در چند روز اخیر در دمشق و سایر شهرها انجام شده نمیتوانسته بدون دخالت سری دولتهای دیگر و ورود نیروهای مخصوص کشورهای خاص صورت گرفته باشد .

     موقعیت فعلی رژیم ایران هم اگر بدتر از موقعیت چند ماه پیش سوریه نباشد بهتر هم نیست .  مرزهای ایران بسیار قابل نفوذ تر از مرزهای سوریه است و اعتبار نظام ایران هم نزد نیروهای نظامی اش کمتر از اعتبار اسد نزد نیروهای نظامی اش می باشد . شکاف بین مردم و حکومت هم در ایران بیشتر از آن در سوریه است . و میزان نفوذ پذیری حکومت ایران در برابر بیگانه هم بیشتر از نظام سوریه است . اختلاف در میان سردمداران حکومت ایران هم بسیار بیشتر از آن در سوریه می باشد . نفرت مخالفین حکومت ایران نسبت به رژیم هم به مراتب بیشتر از نفرت مخالفین نظام اسد نسبت به اوست .  تحمل مردم ایران در برابر بحرانهای اقتصادی هم با توجه به نفرتشان از حکومت بسیار کمتر از تحمل سوریها می باشد . و از همه مهمتر منافع جهانخواران و همه بیگانگان از ایرانی ویران شده بسیار بیشتر از منافع آنان در سوریه است و شاید این درست باشد که بگوییم نظام سوریه هم دارد قربانی وضعیت ایران میشود .  

  خلاصه اینکه حکومت ولایت فقیه اگر کمترین عقلی در سر داشته باشد باید بداند که شیشه عمرش شکسته است و اگر دوران چه کنم چه کنم خود را شروع نکرده باشد یعنی اینکه افسارش در دست همان بیگانگانیست که سی سال است به بیراهه اش برده اند و می خواهند تا جهنم او را کشان کشان ببرند .

    در این میان جای بسیار تاسف است که نیروهای اپوزیسیون هم نتوانسته اند به خود نظام بدهند و بنظر میرسد همانهایی که نظام را به بیراهه برده اند مواظب هستند که اپوزیسیون مستقل و آزادیخواه ایران هم نتواند منسجم شود . بیگانگان می خواهند آینده ایران را هم خود در دست داشته باشند و همه دستگاههای تبلیغاتی – سیاسی خود را بکار می گیرند تا مردم ایران و اپوزیسیون مستقل و آزادیخواه  وارد میدان نشوند .

   اکنون ایران ما یکی از سرنوشت سازترین دوران خود را سپری می کند و در صورت ادامه این وضعیت ، بجای درس گرفتن از تاریخ طولانی خود مخصوصا وقایع صد سال اخیر ، و نجات خود از این دایره بسته حکومت های خود کامه و نفوذ بیگانه ، میرود تا دوران دیگری از بدبختیها و ویرانیها ، و ذلت پذیرش دیکته های جدید از دیگران را تجدید کند . آیا ما ایرانیان قادریم خود را نجات دهیم ؟؟ نگارنده این سطور که عقاید و طرز تفکرش به وضوح و با جملاتی ساده در همین وبلاگ بیان شده است هنوز امیدوارست ایران به دست خود ایرانیان و بدون کوچکترین دخالت بیگانه نجات پیدا کند و نسبت به عملی بودن این نظر هم ایمان دارد . و علیرغم میل باطنی خود به درگیر شدن در امور عملی سیاسی ، آمادگی دارد بعنوان یک ایرانی معمولی که هیچ گروه سیاسی داخلی و یا خارجی نام او را هم نمیداند ولی در خود این توانایی را می بیند که برای خروج ایران از این بحران وارد عمل شود ، با همه گروه های سیاسی تاثیر گذار در داخل یا خارج ، از جمله گروه حاکم در ایران باب مشاورت بگشاید و مخلصانه در اینخصوص عمل نماید . ما ایرانیان باید بدانیم که هرچه هم با هم اختلافات شدید داشته باشیم و با هر درجه از تندی هم با هم برخورد کرده باشیم ، در مواقع اضطرار میتوانیم برای نجات میهن بهتر از هرکس دیگر همدیگر را کمک کنیم تا آثار اشتباهات گذشته را ترمیم نماییم . ارتباط با من تا قبل از اینکه کمی امید پیدا کنم که علنی شدن اسمم کوچکترین کمک به نجات ایران باشد همین ایمیل است .

roozyaznov @ yahoo.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر