شنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۸۷

ایران را ویران میخواهیم؟!!

از نگاه بعضی تیزبینان ، ایران امروز چیزی از ویرانه کم ندارد.ولی توجه دقیق به اوضاع سیاسی- اجتماعی ایران و جهان نشانگر عمق فاجعه ایست که میتواند در انتظار ایران و ایرانیان باشد . خطری را که دو سال پیش در مقالاتی مانند: "طرح 12 ماده ای " و " امیدواری تا سقوط " در همین وبلاگ مطرح کردم در حال حاضر به وضوح میتوان مشاهده کرد. آنقدر خطر نزدیک شده است که دیگر در تمام محافل بحث حمله به ایران مطرح و زمینه روانی – اجتماعی بین المللی هم برای آن آماده شده است.حتی نماینده ی یکی از بازیگران اصلی این بازی خطرناک ، آقای احمدی نژاد هم همین دو سه روز پیش گفته است که فقط فرهنگ شهادت در حال حاضر نجات دهنده ایران میباشد . این اظهار نظر گویای آنست که اینها هم خطر را در بیخ گوش خود حس کرده اند ، ولی از دیوانگان و منحرفینی امثال او چه انتظاری میتوان داشت جز ادامه ی ویرانی و بردن کشور بسوی جهنم . دیروز مطلبی از آقای مهرداد خوانساری و بحثی دیگر از آقای احسان مرادی خواندم که به همه علاقمندان به ایران توصیه میکنم با دقت به هر دو این مطالب و موضوعات اشاره شده در آنها توجه کنند . متاسفانه در حالیکه همه صاحبنظران به وضوح خطر را حس کرده اند ولی هنوز نتوانسته ایم راه حل مناسبی برای نجات خود پیدا کنیم و دارد روحیه یاس و نا امیدی بر همه مستولی میشود . در مطلب آقای خوانساری به واقعیات تلخی در صحنه بین المللی در رابطه با ایران اشاره شده است . یکی از این واقعیات در رابطه با نگاه قدرتهای جهانی به مساله ایران است . اگر فردی از ما ایرانیان تصور میکند که کسی در میان این قدرتها در فکر حل مساله ایران از طریق کمک به اصلاح امور سیاسی ایران در راستای جایگزینی یک حکومت عقل مدار بجای حکومت بقول آنها تروریست پرور فعلی میباشد ، مرتکب اشتباه محض شده است . چرا که حکومت فعلی ایران حاصل برنامه ریزیهای خود آنان است که با دسیسه های خود و استفاده از عوامل داخلی و سوء استفاده از روحیات و اعتقادات ما، جنبش مردمی سال 57 را به انحراف کشاندند تا منافع خود را در این منطقه ثروت خیز تامین نمایند . و آنچه فعلا در این منطقه می گذرد همانست که آنها میخواهند . پس ما ایرانیان نباید منتظر اقدامات هیچ قدرت خارجی باشیم بلکه بر عکس باید سعی کنیم با ذکاوت و عقلانیت هر چه زودتر خود را از این بازیهای خطرناک کنار بکشیم و با استفاده از شرایط و امکانات افکار عمومی جهان و نشان دادن عقلانیت ایرانی ، خود را از مهلکه نجات دهیم . در این چند سال اخیر راه حلهای مختلفی از سوی گروههای مختلف ارائه شده که هیچیک نتوانسته مورد استفاده عملی قرار گیرد . ولی بقول آقای خوانساری اکنون دیگر همه آزادیخواهان ایرانی از چپ و راست و میانه بعد از سالها مجادله میان خود ، بر سر استقرار یک حکومت دموکراتیک و سکولار مبنی بر اعلامیه حقوق بشر به یک توافق ضمنی رسیده اند . با توجه به وخامت اوضاع در شرایط فعلی هنوز بر این باورم که آنچه در " طرح 12 ماده ای " عنوان کردم میتواند مبنایی برای یافتن راه نجات ایران و ایرانیان قرار گیرد با این توضیح که تکلیف مذاهب و ایدوئولوژیها هم باید با تکمیل بحث سرچشمه ی آنها همانند آنچه در بحثهای پیرامون نظرات آقای سروش و دیگران مطرح گردیده و آنچه در مقاله " آیینی از همه آیینها " آوردم ، برای همیشه روشن شود . امیدوارم توضیحات آقای بنی صدر نیز که در اینمورد در شماره اخیر "انقلاب اسلامی " مطرح گردیده و ادامه آن، قانع کننده باشد . متاسفانه در حوزه های داخلی جز تکفیر بحث جالبی ارائه نشد و حوزویان هم در استدلالهای خود ، دم خود را گواه خود قرار داده اند . ما ایرانیان توانایی آنرا داریم که بحثهای این چنین را به نتیجه برسانیم و نگذاریم بیش از این مقوله دین و مذهب مورد سوء استفاده قدرت پرستان قرار گیرد بطوریکه در عمل موجب بدبختی توده ها شود . و این موضوع نباید در قالب ایده های سکولاریستی مانند استخوان در لای زخم بماند . همه را به توجه و تفکر عمیق در اینخصوص و بحث پیرامون این مطالب دعوت میکنم . roozyaznov@yahoo.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر