شنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۹۱

همزمانی عملیات ناتو و اسرائیل در ایران با افول اسدیسم در سوریه



    معادلات کنشگران سیاست جهانی در ایران بسوی راه حلهای غربی آن نزدیک میشود ، تا آنجا که باور بسیاری بر اینست که پس از سقوط بشار اسد در سوریه که خنثی شدن حزب الله در لبنان و فلسطینیهای وابسته به حکومت ایران نیز از نتایج آن خواهد بود ، زمینه حملات گسترده ناتو و اسرائیل به ایران فراهم می شود . چنین حملاتی با تخریب و ویرانی کلیه زیرساختهای اقتصادی ایران و کشتار بسیاری از ایرانیان همراه خواهد بود و نتیجۀ نهایی آنهم هر چه باشد نابودی زندگی همۀ ایرانیان و تسلط طولانی مدت غرب بر منابع طبیعی ایران خواهد بود .
    حکومت ایران هم با علم به این موضوع منتهای تلاش خود را بکار خواهد برد تا غرب در سوریه پیروز نشود . این در حالیست که تجربه رفتارهای غرب در اینگونه کشورها نشانگر آنست که مقاومتهای این چنین خود قسمتی از طرحهای طراحان اصلی حرکت غرب بسوی شرق است . چرا که آنان بخشی از منافع خود را در ویران شدن این کشورها می بینند .  آنچه مسلم است زمانی که پای زور در میان باشد آن برنده است که زورش بیشتر است .
    تصمیم حکومت ایران هم بر اینست که تا لحظات آخر مقاومت کند و همانطور که قبلا هم از خامنه ای نقل شده بود اگر قرار باشد تسلیم شود در آخرین فرصت این کار را خواهد کرد . راه حل احتمالی هم اینست که در صورت سقوط بشار اسد ، در یک اقدام سیاسی در ایران مثلا در زمان انتخابات ریاست جمهوری ، با تغییراتی زمینۀ رویدادی مانند انتخابات سال 76 را که خاتمی برنده شد آماده کند تا زمینه مصالحه با غرب فراهم شود .
    آنچه حکومت ایران از درک آن عاجز است و یا کسانی مانع چنین باوری از طرف حکومت می شوند اینست که غرب به دنبال مصالحه با ایران نیست . بلکه آنان بدنبال منافعی هستند که برای خود طراحی کرده اند که وجود چنین حکومتی در ایران هم یکی از همان طرحها بوده است و زمانی که تاریخ مصرف آن تمام شود بگونه ای دیگر عمل می کنند . و به همین دلیل است که غرب فعلا در نظر ندارد فرصت تسلیم شدن را به خامنه ای وشرکایش بدهد . و بهمین علت ممکن است بین پایان کار غرب در سوریه و عملیات نهایی آنان در ایران فاصله ای ایجاد نشود .
    این خطریست که ایرانیان باید نسبت به آن هشیار باشند و اگر به خود و کشور خود علاقه دارند مانع از آن گردند . تنها راه حل آن هم تغییر حکومت در ایران است بگونه ای که هیچکس بهانه ای برای خواست نامشروعش در ایران نداشته باشد . چنین حکومتی هم جز از نوع آزاد و مردمی نخواهد بود که باید با حضور آحاد ملت و مشارکت کلیه گروههای حاضر در صحنه سیاسی شکل پیدا کند . لازمه تشکیل چنین حکومتی هم وجود جو سالم و آزاد رسانه ای برای مدتی است تا آثار شوم سانسورهای دائمی کم شود و مردم بتوانند به حد اقل آگاهی برای انتخاب دست یابند . و این خود مشکل ترین مرحله این گذار می باشد که گذر زمان آنرا مشکل تر می نماید . هم اکنون هم بسیار دیر شده است و گاهی چنین تصور میشود که دیگر امکان چنین گذری فراهم نخواهد شد . مخصوصا با وجود تشتت در صفوف نیروهای اپوزیسیون امید چندانی به آن نیست و بهمین دلیل هم طراحان سیاستهای جهانی از هم اکنون خود را در ایران پیروز می بینند و به ریش و گیسوی ما ایرانیان پوزخند می زنند .
    اکنون سوال اصلی ما ایرانیان باید این باشد که آیا میتوانیم و چگونه باید از این خطر وحشتناک خود را نجات دهیم . من بعنوان شخص خودم هنوز راهی جز آنچه در " طرح 12 ماده ای نجات ایران " عنوان کرده ام نیافته ام . آن طرح هنوز هم با تنظیماتی قابل اجراست و چنانچه نظریه تبدیل دین خدا پرستی به " خدا جویی "  هم مورد توجه قرار گیرد میتواند روزنه امیدی باشد برای نجات از وضعیتی که هر روز بر ابهامات آن افزوده میشود . تمام دلسوزان ، آزادیخواهان ، مصلحین و انساندوستان را به این راه دعوت می کنم .
                                              به امید آزادی  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر