معادلات کنشگران سیاست جهانی در ایران بسوی راه حلهای غربی آن نزدیک میشود ،
تا آنجا که باور بسیاری بر اینست که پس از سقوط بشار اسد در سوریه که خنثی شدن حزب
الله در لبنان و فلسطینیهای وابسته به حکومت ایران نیز از نتایج آن خواهد بود ،
زمینه حملات گسترده ناتو و اسرائیل به ایران فراهم می شود . چنین حملاتی با تخریب و
ویرانی کلیه زیرساختهای اقتصادی ایران و کشتار بسیاری از ایرانیان همراه خواهد بود
و نتیجۀ نهایی آنهم هر چه باشد نابودی زندگی همۀ ایرانیان و تسلط طولانی مدت غرب
بر منابع طبیعی ایران خواهد بود .
حکومت ایران هم با علم به این
موضوع منتهای تلاش خود را بکار خواهد برد تا غرب در سوریه پیروز نشود . این در
حالیست که تجربه رفتارهای غرب در اینگونه کشورها نشانگر آنست که مقاومتهای این
چنین خود قسمتی از طرحهای طراحان اصلی حرکت غرب بسوی شرق است . چرا که آنان بخشی
از منافع خود را در ویران شدن این کشورها می بینند . آنچه مسلم است زمانی که پای زور در میان باشد
آن برنده است که زورش بیشتر است .
تصمیم حکومت ایران هم بر اینست که
تا لحظات آخر مقاومت کند و همانطور که قبلا هم از خامنه ای نقل شده بود اگر قرار
باشد تسلیم شود در آخرین فرصت این کار را خواهد کرد . راه حل احتمالی هم اینست که
در صورت سقوط بشار اسد ، در یک اقدام سیاسی در ایران مثلا در زمان انتخابات ریاست
جمهوری ، با تغییراتی زمینۀ رویدادی مانند انتخابات سال 76 را که خاتمی برنده شد
آماده کند تا زمینه مصالحه با غرب فراهم شود .
آنچه حکومت ایران از درک آن عاجز
است و یا کسانی مانع چنین باوری از طرف حکومت می شوند اینست که غرب به دنبال
مصالحه با ایران نیست . بلکه آنان بدنبال منافعی هستند که برای خود طراحی کرده اند
که وجود چنین حکومتی در ایران هم یکی از همان طرحها بوده است و زمانی که تاریخ
مصرف آن تمام شود بگونه ای دیگر عمل می کنند . و به همین دلیل است که غرب فعلا در
نظر ندارد فرصت تسلیم شدن را به خامنه ای وشرکایش بدهد . و بهمین علت ممکن است بین
پایان کار غرب در سوریه و عملیات نهایی آنان در ایران فاصله ای ایجاد نشود .
این خطریست که ایرانیان باید نسبت
به آن هشیار باشند و اگر به خود و کشور خود علاقه دارند مانع از آن گردند . تنها
راه حل آن هم تغییر حکومت در ایران است بگونه ای که هیچکس بهانه ای برای خواست
نامشروعش در ایران نداشته باشد . چنین حکومتی هم جز از نوع آزاد و مردمی نخواهد
بود که باید با حضور آحاد ملت و مشارکت کلیه گروههای حاضر در صحنه سیاسی شکل پیدا
کند . لازمه تشکیل چنین حکومتی هم وجود جو سالم و آزاد رسانه ای برای مدتی است تا
آثار شوم سانسورهای دائمی کم شود و مردم بتوانند به حد اقل آگاهی برای انتخاب دست
یابند . و این خود مشکل ترین مرحله این گذار می باشد که گذر زمان آنرا مشکل تر می
نماید . هم اکنون هم بسیار دیر شده است و گاهی چنین تصور میشود که دیگر امکان چنین
گذری فراهم نخواهد شد . مخصوصا با وجود تشتت در صفوف نیروهای اپوزیسیون امید
چندانی به آن نیست و بهمین دلیل هم طراحان سیاستهای جهانی از هم اکنون خود را در
ایران پیروز می بینند و به ریش و گیسوی ما ایرانیان پوزخند می زنند .
اکنون سوال اصلی ما ایرانیان باید این
باشد که آیا میتوانیم و چگونه باید از این خطر وحشتناک خود را نجات دهیم . من
بعنوان شخص خودم هنوز راهی جز آنچه در " طرح 12 ماده ای نجات
ایران " عنوان کرده ام نیافته ام . آن طرح هنوز هم با تنظیماتی قابل
اجراست و چنانچه نظریه تبدیل دین خدا پرستی به " خدا جویی
" هم مورد توجه قرار گیرد
میتواند روزنه امیدی باشد برای نجات از وضعیتی که هر روز بر ابهامات آن افزوده
میشود . تمام دلسوزان ، آزادیخواهان ، مصلحین و انساندوستان را به این راه دعوت می
کنم .
به امید آزادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر