دوشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۹۱

ادیان و سوء استفاده های شیاطین !


 بسیار ساده است که توهین به ادیان مختلف را نتیجۀ دشمنی با آنها قلمداد کرد و با عکس العمل های دشمنانه هم به مقابله با توهین کنندگان پرداخت . ولی زمانیکه اینگونه  توهین ها رسانه ای میشود و موجب رفتارهایی می گردد که میتواند عواقب خطرناکی همراه داشته باشد که نتایجش در کنترل دینداران نیست باید با تامل بیشتر به آن نگریست . اینگونه اهانتها نه به قصد اهانت بلکه به قصد ایجاد عکس العمل منتشر میشوند . و این از جمله رفتارهاییست که به اعمال شیطانی معروفند .
    در کتاب مسلمانان به کرات اشاره به شیطان شده است . گویی صاحب قرآن از توانایی انسانها به ورود به اعمال شیطانی عمیقا آگاه بوده است و بهمین جهت کرارا مسلمانان را نسبت به ورود در قلمرو شیطان هشدار داده است . اعمال شیطانی هم شامل هر عملی است که به شخص و جامعه ضرر وارد کند .
   یک شخص متدین خوب آنست که قدرت ادراک خوب و بد و تمیز دادن این دو از هم را داشته باشد . پس زمانی میتوانیم یک شخص را متدین مثلا به اسلام بدانیم که دارای سواد کافی و قدرت تحلیل و ارزیابی شرایط مختلف باشد تا ناخواسته مورد سوء استفاده شیاطین قرار نگیرد .
    با این تعریف از شخص متدین ، میتوان گفت که در حال حاضر تعداد متدینین بسیار اندک اند و چنانچه هر موجود مضر برای شخص مثلا انواع میکربها و باکتریها را هم شیطان بنامیم متوجه خواهیم شد که جامعه امروزی هم هنوز از جامعه ای که مورد نظر آورندگان ادیان مانند محمد بوده است بسیار فاصله دارد . و در نتیجه پیوسته در قلمرو شیطان عمل می کنند و چه بسا خود شیطان مجسمند . و میتوان نتیجه گرفت که جوهره ادیان فعلی خالی از جوهره دین بانیان آنها هستند و بطور مثال مسلمانان پس از محمد به بیراهه رفته و بجای عمل در قلمرو الله در قلمرو شیطان عمل کردند .
    علت اصلی شاید این باشد که بطور مثال محمد موفق نشد مسلمانان را خداشناس تربیت کند و پس از او به عادت دیرینه خود برگشتند  و خدا پرستی را با بت پرستی مخلوط نمودند . و از آنجا که خداشناسی بسیار دشوارتر است از بت شناسی به همان بت های ساخته در ذهن خود اکتفا نموده و همان را هم به نسلهای بعد منتقل کردند و خدا شناسی مجددا تعطیل شد . حال هم می بینیم که حق طلبان که همان خداجویانند به راحتی تکفیر میشوند و خدا ناشناخته مانده است و آن شیطان است که بر مردم حکم میراند .
         امثال محمد در آنزمان ها مجبور بودند خداپرستی را بجای بت پرستی معرفی کنند تا بجای سجده بر هرگونه بت بر آن سجده کنند که بسیار بزرگتر از تصورات آنان بود .  و این کلمه پرستش در غیاب تعقل معمولا همراه است با تعصب و افراطی گری و دوری از تدبر و حقیقت جویی . نسل امروز را باید به خدا جویی دعوت کرد تا بدنبال حقیقت باشند و شناخت خوب از بد . اگر مردم جویای خدا یعنی آنچه موجب وجودشان و ضامن بقایشان و تامین کننده سعادتشان می باشد ، دیگر جایی برای تعصب و افراطی گری نمی ماند . در آنصورت سلمانرشدیها و کارکاتوریستها و فیلمسازان و غیره آلت بازی های شیطانی نخواهند شد و شیطانها هم عرصه عمل پیدا نخواهند کرد .  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر