سهشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۴
کمای سیاسی ایرانیان
تا پنج شش سال پیش جو خاکم بر کلاسهای درس دانشجویان و دانش آموزان دبیرستانی بگونه ای بود که کوچکترین روزنه ای که در خصوص سیاست باز میشد تقریبا همه از گشودن باب سیاست استقبال میکردند و با اشتیاق به آن میپرداختند و شاید برای استاد و یا دبیری که میخواست به تدریس ادامه دهد آرام کردن آنان آسان نبود. لکن از یکی دو سال پیش تمایل جوانان به ورود در صحبتهای سیاسی سیر نزولی پیدا کرد و فعلا به مرحله ای رسیده است که دانشجوو دانش آموز با تمسخر به سیاست نگاه میکنندو اگر یکی از آنها اشاره ای به مطلبی سیاسی داشته باشد بقول خودشان هو میشود و حتی اگر استادی بخواهد باب بحث سیاسی را بگشاید چپ چپ بهمدیگر نگاه میکنند و جمله هایی مانند "دوباره شروع کرد" و "بابا ولمان کن" بصورتی منزجرانه در بین آنها شنیده میشود. این فقط وضعیت دانشجو و قشر جوان جامعه نیست بلکه بلاییست که بر سر همه ی ایرانیان در داخل کشور آمده است و همه ی ایرانیان را در حال کمای سیاسی فروبرده است. دیگر نه کسی هوای جلال و شوکت ظاهری سلطانی در سر دارد و نه شیفته ی شعارهای رهاییبخشانه ی رادیکالهاست و نه در فکر ایده های توحیدی موحدان مدرن میباشد. این نشانه های نا امیدی که حاصل خیانتها به امیدهای ایرانیان در طول سالهای بعد از انقلاب خصوصا سالهای ریاست جمهوری آقای خاتمی بوده است در میان قشر عظیمی از ایرانیان که اکثریت قشر فرهنگساز جامعه را تشکیل میدهد خطریست بس عظیم که نتیحه ای جز سقوط ایران و ایرانیان نخواهد داشت. این شرایط ایده آل تمام زورگویان است چه مستبدین داخلی و چه جهانخواران بین المللی. چرا که دست ظالمین نادان داخلی را در اجرای برنامه های جنایتبارشان باز و در نتیجه بهانه های لازم را نیز در اختیار جهانخواران قدرتمند خارجی قرار میدهد تا ظالمانه ترین برنامه ها را در مورد ایران پیاده کنند و سلطه ی خود را بر ایران و در نتیجه بر همه ی سرزمینهای ثروتمند خاورمیانه بگسترانند. نادانان مستبد حاکم بر ایران کشور را بطرف پرتگاه هدایت میکنند و بنظر میرسد که نفوذ جاسوسان خارجی در ارکان حکومت آنانرا بسمت دلخواه خود میبرد و در سایه ی شعار مرگ بر دشمن دشمنان واقعی را پرورش میدهند و پایه های استقلال و حاکمیت ملی را سست میکنند.دارند زمینه ی دخالت مستقیم خارجی را در ایران فراهم میکنند و دیگر کمتر شکی وجود دارد در اینکه در آینده ای نه چندان دور ایران نیز مانند افغانستان و عراق دستخوش تهاجم گردد. آنچه مسلم است اگر ایران و ایرانی بخواهد ارزش خود را بازیابد و با رفع خطرات موجود آینده ای امیدوار کننده برای خود تصور کند بایدخود را از از دست حاکمان فعلی برهاند . ولی اگر قرار باشد با فشار خارجیان حکومت تغییر کند دیگر حاکمیت از آن ملت نخواهد شد. دیگر خارجی به صغیر و کبیر رحم نخواهد کرد و کسب استقلال از آنان هزینه ای بس عظیم خواهد برد.از ان پس هر کس بخواهد در ایران حکومت کند باید ابتدا نوکری آنها را قبول کند واین فقط از افراد ذلیل و خود فروش برمی آید لذا کلیه ی افرادی که خود را ذلیل و خود فروش نمیدانند باید در راه نجات ایران از وضعیتی که گرفتار است کوشش کنند تا از این پرتگاه نجات پیدا کند. امروز دیگر آمریکا به انجام یک معامله ی سیاسی با رزیم اکتفا نخواهد کرد و با توجه به اینکه باید تمام قدرتهای مطرح در صحنه ی جهانی راضی شوند همه ی ایران هم برای آنها کم است پس باید بر سر ایران آن بیاورند که در سایه ی آن بتوانند کل ثروت خاورمیانه را در بین خود تقسیم کنند و این فقط در سایه ی تسلیم کامل ایران تحقق پیدا میکند. این زنگ خطریست برای تمام ایرانیان آزاده و استقلال خواه. بهوش باشید که شرف و موجودیت ایرانی در خطر است. دیگر جای هیچ درنگی نیست و کوتاهی در اقدامی رهایی بخش گناهیست جبران ناپذیر به گردن تمام آنکسانی که خود را صاحب فکر سیاسی میدانند. بر تمام ایرانیان صاحب اندیشه است که اگر چه به قیمت تعدیل در ایده آلهای خود نیز شده است برای نجات ایران با همدیگر ائتلاف وجبهه ای واحد تشکیل دهند. چنین جبهه ای میبایست چنان حساب شده و قوی عمل کند که شوک لازم را بر خفتگان و رمیده شده گان از سیاست در داخل کشور وارد و همه را از خواب غفلت بیدار نماید و حرکتی ملی ایجاد نماید تا با هماهنگی یکدیگر و برنامه ریزی جبهه ی نجات ملی خود را از شر شیاطین داخلی و خارجی نجات دهند بر تمام گروههای سیاسی آزادمنش و استقلال خواه است که بخود آیند و فکر اینکه ممکن است روزی ایرانیان به آنهای تنها روی آورند را از سر بدر کنند و آمادگی خود را برای تشکیل جبهه ی نجات ملی اعلام نمایند تا خود مردم ایران خود را از دست این نادانان نجات دهند و با برپایی یک حکومت پاک و عاقل مدبرانه با دنیا تعامل تا جهانخواران بهانه ای برای تحمیل خود بر ما نداشته باشند. در صورت فرصت باز هم به این مهم خواهم پرداخت
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر