چهارشنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۸۸

اصلاح چهارشنبه سوری توسط جنبش سبز


زردی از تو .........سرخی از من ...


ظلم از تو ............عشق از من......


استبداد از تو .......... آزادی از من .....


در باره تاریخچۀ چهارشنبه سوری روایات مختلفی نقل شده است . بعضی آنرا به ایرانیان قبل از اسلام مربوط میدانند که روزهای آخر سال را در انتظار بازگشت برکت و روزی به خانواده ها از طریق مراجعۀ ارواح گذشتگان به منازلشان آتش روشن میکردند تا ارواح در روشنایی راه خود را به منزل بیابند . و اینکه پس از استیلای اعراب بر زندگی ایرانیان از افروختن آتش جلوگیری میشده ولی با ابتکار مردم و استفاده از عقیده موجود در بین اعراب مبنی بر نحس بودن چهارشنبه ، آتش افروزی در روز چهارشنبه آخر سال را بجای چند روز آخر سال رسم کردند . بعضی آنرا به اعراب نسبت داده اند و اینکه گاهی موجب برانگیختن جنبشهای مردمی بر ضد حاکمیت هم شده است و از جمله به قیام مختار در خونخواهی از امام حسین اشاره کرده اند .
گذشتۀ چهارشنبه سوری هرچه باشد این رسم هم مانند بسیاری از رسوم دیگر در طول تاریخ دستخوش تغییراتی شده است تا آن شده است که فعلا ما میشناسیم . بدیهی است که هر اداب و رسومی میتواند جنبه های خوب و یا بدی با خود همراه داشته باشد . ولی تا خوبیهای آن بر بدیها نچربد پایدار نمی ماند .
در سالهای اخیر مراسم چهارشنبه سوری مورد سوء استفاده بعضی از سود جویان قرار گرفته که با تولید و فروش مواد انفجاری خطرناک و استفادۀ آنها توسط بچه هایی که در خلاء هرگونه سرگرمی مفید ، وسیله ای برای ابراز وجود پیدا میکنند ، موجب خسارات جانی فراوان شده و نارضایتی زیادی در اقشار مردم ایجاد کرده است . البته با توجه به اینکه مواد انفجاری قوی برای هرکسی قابل دسترس نیست ، این سوء استفاده کنندگان هم باید وابستگیهای خاصی داشته باشند و شاید هم اهداف خاصی .
امسال بلافاصله پس از ماجرای 22 بهمن ، استفاده از روز چهارشنبه سوری توسط جنبش سبز مطرح گردید . بعضی از پیشنهادها اشاراتی دارد که بنظر میرسد رژیم هم در صدد است در جنگ روانی بر ضد جنبش سبز از این مراسم هم سوء استفاده کند . بنابراین بر هواداران جنبش سبز است که با ابتکارات خود ضمن استفادۀ صحیح از آن ، در دام رژیم گرفتار نشوند . بدین منظور طرفداران جنبش باید سعی کنند جنبه های منفی رسم شده در سالهای اخیر از مراسم حذف شود ، و با افزودن به جنبه های مثبت آن شور و هیجان تازه ای به آن ببخشند .
یکی از مواردی که میتواند کمک خوبی به ایجاد همبستگی و اتحاد در میان طرفداران جنبش نماید و جای خالی آن در حرکات پیشین نمایان بود ، ایجاد ارتباط محلی در محل ها و مناطق کوچک در میان سبزها بود . مراسم چهارشنبه سوری بهترین موقعیت را برای ایجاد چنین ارتباط در محل های کوچک و مناطق فراهم می آورد که اگر بخوبی مدیریت شود میتواند نقطۀ عطفی در ایجاد حرکتهای مردمی وسیع در سطح شهرها و حتی روستاها گردد .
بدین منظور جوانان هر کوچه و خیابان با کمک بزرگترها از هم اکنون وسائل بر پایی یک مراسم سالم و شاد را در محل خود پیش بینی کنند و در هر محل نقطه ای را که مناسب میدانند برای افروختن آتش و جمع شدن دور هم در نظر بگیرند . حضور پدر و مادرها در اینگونه مراسم هم میتواند به شادی آن بیافزاید و هم موجب کاهش خطرات آن میشود . مثلا ایجاد آتش بر روی آسفالت خیابانها به اسفالت خسارت میزند . پس لازم است آتشدان مخصوص تهیه شود و یا جایی انتخاب شود که اسفالت نباشد و همه را به آن نقطه دعوت کنند . از همدیگر کمک بخواهند تا با جمع آوری هر گونه زباله در محل ، بخشی از آنرا که افروختنش مضر نیست و ایجاد بوی بد نمیکند برای آتش زدن آماده کنند و یا از نخاله های ناشی از خانه تکانی ها و تهیۀ بوته های خشک در آنروز صفهای طولانی از آتش های کوچک و بی خطر ایجاد کنند و اطراف آن به شادی و پایکوبی بپردازند و شعارهای سبز خود را سر دهند . با این کار سبزهای هر محل که اکثریت بسیار بزرگی را شامل میشوند با هم ارتباط بر قرار میکنند و با پیوستن به محلهای همسایه این ارتباط را به همۀ شهر گسترش می دهند . اگر کسانی هم از روی نادانی و یا اغراض خاص خواستند دست به کارهای خطرناک بزنند و موجبات نارضایتی دیگران را فراهم کنند با دعوت آنان به سبز بودن سعی کنند آنان را جذب جمع خود کنند . در این صورت بهانه ای هم برای نیروهای سرکوبگر برای دخالت ایجاد نمیشود مگر اینکه بخواهند به پراکنده کردن اجتماعات بپردازند که آن هم همانست که در نهایت به ضرر خود رژیم تمام خواهد شد . البته با توجه به گستردگی مراسم کاری از آنان برنمی آید .
شعارهای فوق میتوانند نمونه ای از شعار مورد استفاده باشند که با تقسیم خوبیها و بدیها بین خود و آتش ، بدیها را به آتش داده تا بسوزاند و خوبیها را از آن خود کنیم . از همۀ آزادیخواهان تقاضا میشود برای ایجاد چنین اصلاحاتی در مراسم چهارشنبه سوری و دعوت همگان به شرکت در آن کوشش نمایند . به امید پیروزی و همگانی شدن شادی .

۲ نظر:

  1. بهار میآد - بهار میآد
    //////
    برفها آب میشوند

    و بار دگر امید زندگی

    جوانه میزند

    در دشت و کوه و دل

    و در آغوش آسمان.


    گنجشکهای مهربان

    جست و پر زنان

    برشاخه های درخت کنار پنجره

    آواز میدهند:


    جیک وجیک و جیک

    جیک وجیک و جیک

    بهار میآد

    بهار میآد

    شکوفه با

    بارون میآد

    آی مادرا آی دخترا

    پنجره ها رو وا کنین

    خونه تکونی بکنین

    سیاهی زمستونو

    از خونه ها

    پاک بکنین

    آی بچه ها

    آی جوونا

    بیرون بیاین

    که حالا وقت بازیه

    آتیش چارشنبه سوری

    بپا کنین

    داد بزنین

    هوار کنین

    حاجی فیروزو بیدار کنین

    همه رو با خبر کنین

    که حالا وقته شادیه

    بهار میآد،بهار میآد

    تو کوچه های شهرمون

    نسیم آزادی میآد

    بهار میآد،بهار میآد
    برای دل تنگی ما

    بهار آزادی میآد.....


    گنجشکهای کوچک مهربان

    می خواندند در تمام شهر

    و در پشت پنجرۀ اتاقی

    که شیشه ای

    شکسته داشت

    پاسخحذف
  2. حاجی فیروزم / بعله...
    حاجی فیروزم / بعله...

    پیک نوروزم / بعله...

    نوروز اومده چرا نمیخندی؟





    پیک نوروزی / بعله...

    سالی یه روزی / بعله...

    در کهن دیار نور

    این مام وطن خسته اس

    این مردم پاک اندیش

    از جور و بلا / خسته اس...

    از شیخ ریا / چی بگم...

    از زور و کلک / چی بگم...

    از شکنجه و زندون

    از طناب دار چی بگم

    دل در غم آزادی

    دل در طلب صلحم

    از ولایت زور و ستم /چی بگم

    ارباب خودم سرتو بالا کن

    ارباب خودم به من نیگا کن

    ارباب منی ملّت ایران

    جونم به فدات/ اخماتو وا کن

    با سبز- دلی همه رو صدا کن

    چار شنبه سوری / آتیشو بپاکن

    شهر و خونه رو/ چو جنگل سبز

    در هر سر کو/ سبزتموم کن


    ای کلاه شیپوری به سر، ناز و ملنگم

    ای حاجی فیروز گل گلی - سرخ و قشنگم

    دست روی دلم مگذار

    هر سال و شبای تار

    چشمام براه بوده

    افسوس که عمو نوروز

    وقتی میرسه از راه

    چشمای به خون خفته ام

    هر بار به خواب مونده

    این دل به جفا مونده

    سیاهی به دلم مونده

    در هر در و همسایه

    دل خونی ایّامه

    هر کوچه / دل یه مادر پیر

    در اشک پسر/ مونده

    یا در غم دخت نازنینش

    دل در سوز وگداز مونده

    هر کی میرسه از راه

    فرعونی میشه سر ما

    این رژیم فرعونی / دلش پر از هراسه

    به دستش تیر و باتونه / همش به فکر دار- ه

    این کوچه های تاریک / چقدر به انتظاره

    ارباب خودم بز بز قندی

    ارباب خودم چرا نمی خندی؟

    ارباب خودم سرتو بالا کن

    ارباب خودم به من نیگا کن

    دل مرده گی زمستونو/ ز سر بدر کن

    آتیشو هوارش کن

    شعله هاشو رنگین کن

    زردیتو بریز آتیش

    رنجوریتو دورش کن

    سرخیشو بگیر در پیش

    نور خرد و جان کن

    در ظلمت و بیداد سیاهی

    دلت رو سبز و محکم کن

    پر گشوده ابر و باد

    بارون نغمه ها داره

    از هر طرفی ببینی

    از سرخی خون وزخمۀ تار دلا

    روییده جو ونه ای / در این منزل ما

    سیلاب بهار تو راهه

    چشن نوروزی تو راهه

    وقت آخر ولایت فرعونی فقیه هه

    بهار سرزمین ما / از هر طرفی تو راهه

    ارباب خودم سرتو بالا کن

    ارباب خودم به من نیگا کن

    با من بیا و همه جا هوار کن

    بشکن بشکنه، بشکن

    من نمی شکنم، بشکن

    این جا بشکنم/ یار گله داره

    اون جا بشکنم/ اون گله داره





    ای حاجی فیروز خوب و قشنگم

    بی تو نشون بهارو من ، از کی بگیرم

    جونم هیزم خشکه

    هر جا برسم آتیش سرخ خِرد و نور اهورایی

    در قلب شب تیرۀ فرعونی میسازم

    در هر قدم سرای میهن

    با سبز دلی ، شعله آگاهی و عصیانو میسازم

    بشکن بشکنه، بشکن

    من نمی شکنم، بشکن

    این جا بشکنم/ یار گله داره

    اون جا بشکنم/ اون گله داره

    .............
    با سلام و با اجازه شما لینک شدید.

    پاسخحذف