شنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۶

گزینه های انحلال حکومت در جمعه گردیها

چندی پیش در چند جا ، از مقالات آقای نوری علا تحت عنوان جمعه گردیها بسیار تمجید شده بود. با اینکه من اعتقادی به شور چشمی ندارم ولی ظاهرا بعضی از مقالاتی که ایشان از ان پس با همان عنوان نوشته اند دچار چشم زدگی شده اند و مطالبشان پر از موارد ضدونقیض شده است. این بار هم نا امید از مردم و هر گونه اپوزسیون داخلی و خارجی، نیروی سومی پیدا کرده اند که آنرا گزینه ی خوبی برای انحلال حکومت ولایت فقیه یافته اند. این نیرو را گزینه ی " تحریم خرید نفت" از سوی خریداران نفت ایران معرفی کرده اند . با اینکه خود ایشان هم در پایان مقاله اشاره کرده اند که قدرت های خریدار نفت ایران در این خرید و فروش صاحب منافع هستند باز هم اصرار دارند که باید همه کوشش خود را بر وادار کردن قدرتها به تحریم نفتی ایران متمرکز کنند. میخواهم ضمن یاد آوری این ضرب المثل که " کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من " عرض کنم که اصلا وجود حکومتهایی مثل آنچه فعلا در ایران داریم در راستای منافع همان قدرتهای خریداران نفت میباشد که از زمانی که غربیها در شرق نفوذ و تسلط یافتند سعی کرده اند با استفاده از عوامل نادان و خود فروش داخل کشورها زمینه ی حکومت چنین دیکتاتورهایی را آماده کنند. چرا که این قدرتها می توانند در غیاب مردم این کشورها در صحنه ی سیاسی خود ، استفاده های مورد نظر خود را از دیکتاتورهای حاکم ( چه وابسته به آنها باشند و چه نباشند) ببرند. اتفاقا منهم دلیل این موضوع را مانند شما همان رابطه ی " مردم" و " قدرت" می دانم . ولی فکر می کنم باید به تقسیم بندی شما از دوران، بعنوان پیشا مدرن و مدرن، نوع سومی هم به آن اضافه کرد و آنرا پسامدرن نامید. در این دوره اگر چه بقول شما خردگرایی و انسان مداری رابطه ی یک طرفه ی بین قدرت و مردم را به رابطه ی دوسویه تبدیل کرد. لیکن بر اثر تسلط یافتن افراد خاصی بر حکومتهایی که هنوز خود را مردسالار و دموکرات می دانند، یعنی همانها که خود قبول دارید " اغلبشان تا جرانی فربه بیش نیستند" ، یک رابطه ی سه سویه نیز در کشورهای قدرتمند بوجود آمده است. یعنی رابطه ای بین آن حکومتها و مردم خودشان و همان حکومتها و جهان سوم. اگر رابطه ی قدرت و مردم در آن کشورها دو سویه شده است، دلیل فربه شدن صاحبان قدرت در آن کشورها چیست؟ بلی با تغییر رابطه ی قدرت و مردم در بعضی از کشورها دیگر امکان باج خواهی از مردم آن کشورها کاهش یافت ولی رندان برای فربه شدن و ایجاد زمینه ی تداوم حکومتهای خود، راه دیگری یافتند و آن تسلط بر ثروت مردمانی است که خود را از قدرت رها نکرده بودند . برای تداوم این رابطه نیز سازمانهای عریض و طویلی ایجاد کرده اند که یکی از وظایف آنها جلوگیری از دوسویه شدن رابطه ی قدرت و مردم در کشورهای جهان سوم است. تاثیر اینگونه سازمانها در برگرداندن اوضاع ایران پس از انقلاب به دوران پیشامدرن را نباید نادیده گرفت. یکی از وظایف این سازمانها هم ایجاد زمینه ی ترور و وحشت جهت جلب نظر مردم خود به ادامه ی این سیاستها است. حالا شما انتظار دارید مردم ما و اپوزسیونی که شما از آنها نا امید شده اید بتوانند آن قدرتها را وادار به منحل کردن این حکومت کنند! چنین امری امکان ندارد مگر زمانی که قدرتها آنرا در راستای منافع خود بدانند و آنهم باید برابر برنامه ریزیهای خود آنها باشد و هر گاه خودشان چنین مصلحت دیدند خود زمینه اش را فراهم می آورند. این راه و روش آنهاست با هر حکومتی از این نوع، چه وابسته به خودشان باشد و چه نباشد. و اگر چنین کنند باز هم برای مردمی مانند ما سودی که ندارد هیچ بلکه بلائی دیگر خواهد بود از نوع بلایای گذشته. و این تسلسل منحوس ادامه خواهد یافت تا زمانی که ما مردم ،خود، رابطه ی خود با حکومت خود را تغییر و بقول شما دوطرفه نمائیم و تاثیر قدرت خارجی بر مردم و دولت خود را به صفر برسانیم و موازنه ای معقول بوجود آوریم. شروع ایجاد چنین زمینه ای را باید از خردگرایان انتظار داشت. بهتر است در جمعه گردیهایتان به دنبال راه حلی بگردید برای این معضل که چرا مردم خردمند و اپوزسیون دموکرات و خرد گرا هنوز نتوانسته اند اقدامی عملی کنند . و کشور مدتهاست در معرض خطر نابودی قرار گرفته است و بعید نیست آنچه بر سر عراق و افغانستان آمد بر ماهم نازل شود.

۱ نظر:

  1. ببخشید ، کدام اپوزیسون دموکرات و خرد گرا ؟

    پاسخحذف